رمانتیسم، جنبشی است فکری، هنری و ادبی که در پایان قرن هجدهم در اروپا رخ داد. این جنبش که تاثیرات بسیاری بر معماری این دوران داشتهاست، اوج خود را در سالهای 1800 تا 1850 تجربه کرد و مشخصه اصلی آن، تاکید بر فردگرایی و احساس و ستایش طبیعت و در کنار آن ستایش گذشته است. رمانتیسم به میزان زیادی، واکنشی است به انقلاب صنعتی و هنجارهایی که در عصر روشنگری شکل گرفتند. جلوهگاه رمانتیسم( Romanticism)، را بیشتر میتوان در هنرهای تجسمی، مثل معماری و از سوی دیگر در موسیقی و ادبیات دید. با اینحال این جنبش بر سایر وجوه جامعه نیز تاثیراتی چشمگیر و فراگیر داشت. فیلسوفان و متفکرین جنبش رمانتیسم، تاثیراتی مهم بر رادیکالیسم، لیبرالیسم و … گذاشتند و بر ملیگیرایی یا ناسیونالیسم نیز بیتاثیر نبودهاند.
این جنبش، منبع اصلی و اصیل برای تجربه کردن زیبایی را احساسات شدید میدانست. تمرکز آنها بر حیرت، تمرکز، ترس و … بود و برانگیختن احساسات در مواجهه با یک اثر هنری مثل یک سازه معماری را اصلی مهم میدانستند. رمانتیسم، گرایشی انکار نشدنی به قرون وسطی و همینطور دوران باستان دارند و این گرایش بیشتر در مواجهه با پیامدهای انقلاب صنعتی بود، پیامدی مثل گسترش بیرویه شهرها در این دوران.
از دیگر علل تشکیل جنبش رمانتیسم، انقلاب فرانسه است، به صورتی که بسیاری از افراد موثر رمانتیسم را باید در میان فرانسویها و متفکرین این کشور یافت. بسیاری از پیشگامان این جنبش، چهرههایی از انقلاب فرانسه هستند. در رمانتیسم به دستاوردهای قهرمانانه بهای زیادی داده میشد و به آنها به چشم مایهای برای ارتقای جامعه مینگریستند. این جنبش، ضد روشنگری خوانده میشود. کسی که آن را بیشتر از همه به این نام خطاب کردهاست، برلین است. در اینجا باید بگوییم که متفکرین عصر روشنگری، پایه و مبنا را عقل و خرد گذاشته بودند و نهضت آنها نوعی نهضت فکری بود که بیشتر بر علم تجربی و عقل استوار بود، با اینحال در رمانتیسم این میزان از صنعتی شدن و خردگرایی را محدودکننده میدیدند و آن را سرکوبگر روح و عاطفه آدمی میدانستند. در این سبک تاکید بیشتر بر هنر، شور، هیجان، عاطفه و … است و مناسک و نمادها نیز از اهمیت زیادی برخوردار هستند.
تقابل رمانتیسم و روشنگری در معماری
گزافه نیست اگر بگوییم که همهگیرترین مکتب هنری غرب، جنبش رمانتیسیسم بوده و اساسا یک مکتب اروپایی محسوب میشود. انسان اروپایی و هنر و معماری اروپا، از عصر کلاسیک تا عصر مدرن، دورانهای ویژهای را تجربه میکند و وضعیتهای اجتماعی و فرهنگی مختلفی را از سر میگذراند که بر معماری کاملا موثر هستند و ردپای آنها را در هنر و معماری به صورت واضحی میتوان دید. در این بازه، در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، به رمانتیسیسم میرسیم که در آن ارزشهای شهودی و غریزی، بیشتر از هرچیز در هنر و معماری مورد توجه، بحث و مطالعه قرار میگیرد.
رمانتیسیسم که نوعی احساسگرایی است، در واقع واکنشی است احساسی در برابر خردمحوری در عصر روشنگری. بارزترین وجوه این جنبش عبارتند از: برجسته کردن نفس انسانی، گرایش به رویا و خیالپردازی، گرایش به گذشته و هنر و معماری آن دوران و همینطور سرزمینهای ناشناخته!
اگر بخواهیم به زبان ساده درباره معماری رمانتیک صحبت کنیم، در این دوران، هنرمندان در هنر و معماری، چهارچوبهای سنتی را نادیده گرفتند و به جای آن، سعی کردند ایدههای شخصی را پرورش داده و تحقق بخشند. زادگاه رمانتیسیسم، انگلستان است و در این کشور، زودتر از بقیه اروپا در برابر سبکهای پیشین ایستادند. به بیانی بهتر، طبیعتگرایی جای معماری کلاسیک و با قاعده را گرفت. در این دوره سبکهای گوتیک و پالادیویی در معماری احیا شدند.
رمانتیسیسم، دلالت بر موضوعاتی بدیع و جالب دارد که در خود، صفا و سادگی روستایی دارند و یا به یک طبیعت کاملا بینظم و وحشی اشاره میکنند. هنر و معماری رمانتیک محصول همین نوع تفکر است. شاید بتوان مهمترین دیدگاه آنها درباره یک اثر معماری و یا هر اثر هنری را این دانست که به عقیده آنها یک اثر هنری زمانی دارای ارزش است که با روح زمانه خود همخوان باشد.
جالب است بدانید که شروع سبک رمانتیک در ادبیات است ولی در انگلستان، آغاز این سبک در عرصه معماری و باغآرایی بوده و بعد به ادبیات انگلیس وارد شدهاست. در این دوران باغهایی در انگلستان طراحی شدند که دیگر از چهارچوبها و قواعد پیشین تبعیت نمیکردند و سبک و سیاقی متنوع داشته و نسبت به نمونههای پیش ار خود کاملا جدید بودند.
معماری رمانتیک
در حالت کلی، رمانتیسم در تقابل با کلاسیسم است ولی در معماری، هر دوی این مفاهیم و سبکها در قرن نوزده، خواهان ایدهآلهایی فراتر از موارد موجود بودهاند. این دو سبک در معماری، مفاهیمی را در بر میگیرند که در دورانهای بعد منبع الهام هستند. کلاسیسم مثل گوتیک سبکی است طبیعی که در پاسخ به تکنیکهای ساختمانسازی ایجاد شدهاست. این دو سبک در معماری شاعرانه و عاشقانه محسوب میشوند. سبک رمانتیسم که به قرن هجدهم مربوط است، در اولین ظهور خود، به صورت معماری منظر در انگلیس تجلی مییابد.
در واقع در این دوران نیکولا پوسن و کلود لورین، یک بازنگری عمدی از طبیعت داشتند که معماری منظر جدیدی را در انگلیس بنا نهاد.
آثار برتر این سبک معماری عبارتند از:
رویال پاویون در برینتون، ساختمان مجلس شورای لندن، باغ های انگلیسی رومانتیک، ویلای تپه استراوبری هیل، اپرای پاریس.
معماری رمانتیک روسیه
این جنبش در روسیه، بیانی است از یک سبک تحریف شده و غیر معمول که نفوذی تدریجی در هنر و سیاست روسیه داشت. به طور مثال، در اوایل سالهای ۱۷۶۰ بود که باغهای انگلیسی ظهور یافتند، باغهایی با معماری تخیلی. باغ در این دوران، بسیار شبیه به رابطه منظر و معابد و ویرانههای مصنوعی است. معماری رمانتیک این دوران، یک معماری ادبی است و اولین فاز این نوع معماری در روسیه به قبل از کلیسای جامع کازان مسکو بر میگردد. این آثار عبارتند از: موزه تاریخ مسکو، گالری ترتیاکوف و ایستگاه کازان. نماهای این معماری در روسیه، غالبا تزئیناتی است و عملکردگرایانه نیست. در این نماها ایوان، رواق، بالکن، ستونهای تزئیناتی و … دیده میشود.
معماری رمانتیک در ایران
این سبک در ایران، مربوط به دوره پهلوی اول است و گرایشهای آن عبارتند از رومانتیسم ملی اروپایی و رمانتیسم ملی ایرانی. در این دوران، نوعی معماری التقاطی میبینیم که با الهام از فرمهای اروپایی و معماری ایران باستان به ویژه معماری هخامنشی، ایجاد شدند. شاید معروفترین اثر را بتوان کاخ وزارت امور خارجه، اثر گورکیان دانست.
مهمترین اصول جنبش رمانتیسیم
- اهمیت به احساس هنرمند و فردیت او.
- اهمیت احساس برای احساس و عاطفه برای عاطفه. در واقع در رمانتیسیم احساس و عاطفه به دلیل ذاتشان مهم هستند و آنها را در گرو چیز دیگری به کار نمیبرند. در این مکتب این دو وجود دارند چون مهم هستند و بی هیچ دلیلی باید باشند!
- تبعیت نکردن از قوانین مشخص و ثابت
- پیروی از خواستههای شخصی و امیال ذهنی
- برتری مسائل معنوی و احساسی به منطق خشک و عقلگرا
- هنر وسیلهای است برای تحریک عواطف
- اسرارآمیز و خیالانگیز بودن
- شیوهای پر از رنگ
- آثاری پر از حرکت و پویایی
- آزاد بودن هنرمند در به تصویر کشیدن همه چیز
- نگاهی عارفانه به زندگی
- فرار از واقعیت
رمانتیسیسم منفی چیست؟
مورس پکام این اصطلاح را برای رمانتیسم به کار برد و این موضوع در راستای مبناهای ناهمگون رمانتیسیم است. او در این باره میگوید: “رمانتیسیسم منفی، بیان گرایشها، نگرشها، احساسات، باورها و اندیشههای انسانی است که قالبهای ثابت مکانیکی را ترک کرده اما از دیدگاه یکپارچه متحرک و زنده به اتحاد دوباره اندیشه و هنر خود نرسیدهاست.»
به عقیده او شک و یاس گریبانگیر هنرمندان این سبک هستند و این دوره بیشتر جدایی قدرت خلاقه بشر و خرد اوست.