باستان شناسی اخیر ممکن است تمدن در بین النهرین زودتر از مصر شروع شده باشد ولی از نظر زمانی و تاریخی تفاوت زیادی بین این دو ناحیه وجود ندارد. چون مصر در مدت زیادی از تاریخش بی نیاز از خارج بوده و تمام نعمت های طبیعی را در داخل خاک خود داشته است. لذا می توان شروه توسعه و ترقی و تمدن این ناحیه را مورد توجه قرار داد. وجه مشترک همه ساکنان رودخانه های دجله و فرات در بین النهرین، نیل در مصر، سند در شمال غربی هند و یانک تسه در چین، تسلط و تبحر در امر آبیاری بوده است.
تا آنجا که مشخص است تاریخ از ناحیه شرقی مدیترانه در طول دره نیل یا احتمالاً از بین دجله و فرات آغاز شده است. باستان شناسی اخیر مدلل می دارد که ممکن است تمدن در بین النهرین زودتر از مصر شروع شده باشد ولی از نظر زمانی و تاریخی تفاوت زیادی بین این دو ناحیه وجود ندارد. چون مصر در مدت زیادی از تاریخش بی نیاز از خارج بوده و تمام نعمت های طبیعی را در داخل خاک خود داشته است. لذا می توان شروه توسعه و ترقی و تمدن این ناحیه را مورد توجه قرار داد. وجه مشترک همه ساکنان رودخانه های دجله و فرات در بین النهرین، نیل در مصر، سند در شمال غربی هند و یانک تسه در چین، تسلط و تبحر در امر آبیاری بوده است.
بیشتر این رودخانه ها، و به طور مشخص رود نیل از دریاچه ویکتوریا سرچشمه گرفته است و تحت تأثیر آب کوهستان های اطراف (از صدها کیلومتر دورتر) هنگاه ذوب شدن برف ها طغیان می کرد و همراه سیلاب ها لجن با ارزش در سطح مزارع ته نشین می گشت. هنگامی که بشر آموخت چگونه طغیان آل را با استفاده از سدها و نهرها مهار کند، هر دانه بذر برای وی صدها برابر محصول به وجود آورد. به این ترتیب، امکان تولید مقدار زیادی غله برای هر فرد به وجود آمد و بشر توانایی انجام کارهای زیادی را به دست آورد. آنها توانستند در شهر گرد هم جمع شوند و کشورها را به وجود آورند. به ویژه در شهرها بود که استعدادها و افکار درخشان شدند و افکار و ایده های به وجود آمده، مبادله گشتند. به این ترتیب در دره رود نیل و به صورت مشابه در بین النهرین و طی زمان نزدیکی در چین، ابتدا در مصب رودخانه و سپس در مصر علیا، تاریخ شهرها آغاز گردید و با پیدایش شهر ها نه فقط سلاطین و روحانیون بلکه قانون گذاران، نویسندگان، پزشکان، ستاره شناسان، ریاضی دانان، هنرمندان، تجار، سفالگران و معماران نیز به وجود آمدند و این سرآغاز همه چیز بود.
زیستن در دره رود نیل از تولد تا مرگ، در یک محدوده جغرافیایی خاص و در یک روال بسیار ساده خلاصه می شد و تنها چند چیز کوچک بر روان مصریان اثرگذار بود. رود نیل همواره برای آنها منبع حیاط به شمار می رفت و در باورشان نیز محترم شمردن نظام اسرارآمیز خورشید، ماه و ستارگان کاملاً شاخص بوده است.
شهر تاریخی ممفیس در مصر
یکی از شهرهای که می توان معماری مصر را مورد بررسی قرارد داد شهر تاریخی ممفیس می باشد. اعتقاد مصریان با خداسازی فراعنه و خدایان عجیب نیمه حیوان، نیمه انسان شکل گرفته است. اعتقاد به زندگی و جاودانگی پس از مرگ، به شرط سالم ماندن اجسادشان، مهم ترین مورد در باورهایشان بود. فناناپذیر بودن مختص طبقات سلطنتی و اشراف و بزرگان بود و برای خدمت گذاران، تنها امید بندگی برای سرورانشان در جهان ماوراءستارگان وجود داشت. به باور مصریان آن دوره، در روز رستاخیز، روح انسان مرده مجدداً وارد کالبدش خواهد شد. بنابراین جسد وی بایستی دست نخورده و سالم باشد. در زمان های قبل، شن های داغ بیابان در نگهداری اجساد کمک مؤثری می کردند و این عقیده را القا می کردند. در دوره پیش از تاریخ، ترتیب به خاک سپردن اموات طوری بود که بر اثر مجاورت با شن های صحرا رطوبت بدن انسان جذب می شد و به این ترتیب بدن محفوظ می ماند. این اعتقاد به مدت سه هزار سال پابرجا ماند و بعد از آن بود که مومیایی کردن نوعی تخصص با ارزش در میان تمدن های اولیه ه شمار می رفت. بر اساس تفکر خاص مصری، لاشه مومیایی شده باید در مقبره ای نفوذناپذیر محافظت گردد و این کار بسیار مشکل بود. به هر حال تسخیرناپذیری مقبره ها تبدیل به پایه و اساس معماری مصریان گردید. این تسخیرناپذیری باید در بیش از یک بعد در نظر گرفته می شد. یعنی حفظ امنیت جسد به همراه امنیت دارایی ها، همسران، اثاث، غذا و جواهرات فرد مرده. آثار هنری امروزه که کوزه های جهان را انباشته است، پیش تر در گورها منتظر زندگی مجدد پس از روز رستاخیز بوده اند.
این گورها نه فقط مقبره ای نفوذ ناپذیر، بلکه خزانه، معبد و اثری هنری به شمار می روند. مقبره های مصریان نه فقط نفوذناپذیر بودند، بلکه بسیار بادوام و محکم نیز به نظر می رسند. مقابر به طور عمده نزدیک منطقه ممفیس (Memphis) ساخته می شدند. در سمت جنوب قاهره پایتخت پادشاهی قدیم نوم (Nome) قرار داشت. این گورهای مصطبه ای شکل کوچک با پله های اطرافشان و یک بام مسطح، در اصل اولین معماری ساخته شده ی مصریان به شمار می آیند. نام مصطبه از عربی می آید و به معنی نوعی نیمکت است که آن را در خارج خانه پشت در می گذاشتند. مصطبه ها تقریباً توپر بودند اما در بعضی مواقع در قلب این توده ی گلی، آجری یا سنگی، ردیفی از اتاق ها قرار داشتند، همچون اتاق تدفین، شامل تابوت سنگی منقوش مرده، با تمام متعلقاتش. ظاهراً در محل دفن یک فرورفتگی، مانند نوعی در یکپارچه کاذب وجود داشت که از طریق آن روح (Ka) می توانست به جسد بازگردد. این فرورفتگی همچنین به عنوان نمازخانه ای کوچک به کار برده می شد، و حکم جایی را داشت که قربانیان را در آنجا به خدایان تقدیم می کردند و راهب می توانست برای آرامش روح مرده دعا بخواند.
شهر تاریخی تب یا تبس
سطح مصطبه از بلوک های سنگ آهکی که از کوه های مجاور نیل به دست می آید، ساخته می شد. این بلوک ها به شکلی عالی و با دقت از سطوح شیب دار بریده شده تشکیل می گردیدند. مصطبه ها از لحاظ کاربردی در واقع برای رسیدن به پایداری طراحی شده بودند، و از لحاظ زیبایی شناسی نیز این پایداری را به شکلی مؤثر القاء می کردند. تکنیک های به کار رفته در این بناها عبارت بودند از ابزار فلزی، علم ریاضیات، سیستم حمل و نقل و نیروی کار ساماندهی شده. همه اینها برای رسیدن به معماری کامل اما ساده طراحی می گشتند. این مصطبه ها منشأ پیشرفت های بزرگی بودند. بدون شک، اولین مرحله تشکیل اهرام در شهر تب (Thebes) در ساحل غربی رود نیل در الاقصر (Luxor)، زمانی است که فرورفتگی و محراب کوچک درون مصطبه به معبد تبدیل شد.
نخستین هرم در اوایل سال 2680 قبل از میلاد در ساکارا (Sakkara) منطقه ای بین ممفیس و رود نیل ساخته شد که در حقیقیت نه یک هرم واقعی بلکه مصطبه ای در مقیاس بزرگ تر و تکامل یافته تر بود. معروف است که پله های این هرم حدود 200 فوت ارتفاع داشته است. هرم مذکور محل دفن زوسر (Zoser) (فرعونی در سلسله سوم پادشاهی) و بنایی عظیم الجسه و باشکوه است. نما و سردر این بنا از سنگ ساخته شده است و همین امر اهمیت آن را بیشتر می کند. در قلب هرم مجسمه نشست عبوس زوسر با چشمانی از مرمر سبز قرار داشت که این مجسمه هم اکنون در موزه ی قاهره نگهداری می شود.
هرم ساکارا
طرح، پلان و نما و محیط به زیبایی نقاشی و مجسمه سازی قسمتی از معماری مصر شده اند. با آنکه این اهرام نمای پله ای خود را از دست داده اند اما کماکان به مثابه ی راهی برای رسیدن به کمال و بهشت مطرح بودند. همه مجموعه به طرز موفق و فکر شده ای طراحی شده بود. نام معمار این مجموعه ایمحوتپ (Imhotep) است. مهار تکنیکیی او عالی بود، اام در عین حال آفریننده ی این پندار بود که اهرام به مانند تصور خلاقانه ای از الوهیت مطرح می شوند. ایمحوتپ که عابدی عالی مرتبه و معتقد به خدای Re (خدای خورشید) بود، در دوران خود اعتماد و احترام همگانی را با خود داشت و تا آخر عمر نیز همین گونه باقی ماند. در عصر بعد از او به عنوان دانشمند، حکیم و حامی خدای طب مورد احترام قرار گرفت.
در قسمت کوچکی از شمال ممفیس در فلات سنگی جیزه (Giza) گورستانی سلطنتی وجود دارد که از جمله ویژگی های آن می توان به این موارد اشاره کرد: یک ردیف منظم از حیاطهای فرش شده با سنگ بازالت سبز رنگ، ردیف اهرام در اندازه های کوچک و بزرگ، گورهای مصطبه ای برای دفن درباریان، سنگ های تیره و سخت برای تشییع جنازه در معابد، گذرهای زیرزمینی و نوک تیز هرم که به سمت آسمان آبی و ستارگان رفته بود. در این فضا پادشاهان (فراعنه) و همسرانشان، شاهزادگان و شاهدخت ها در میان مبلمان طلایی، با جواهرات گوناگون و انواع ادویه ی معطر دفن شده اند.
معبد زوسر (Zoser)
اهرام سه گانه طی چهار سلسله پادشاهی به وسیله ی سه فرعون خئوپس (Cheops)، خفرن (Chefren)، و منکورع یا منکوریج (Menkure) ساخته شده بودند که نقش مهمی را در معماری مصر ایفا کردند. هرم، نمادی برای زندگی فرعون و بردگی ابدی بردگان پادشاه بود. بزرگ ترین هرم که در سال 2570 قبل از میلاد مسیح به وسیله ی خئوپس شاخته شد، از نظر تاریخی و زیبایی شناسی بسیار شاخص است. اگر چه کار ایمهوتپ در ساخت هرم پادشاهی زوسر در ساگارا یک انقلاب به شمار می آید، این هرم تنها نمونه ای از مجموعه ی ساگارا بود و اهرام مدوم (Medum) و داشور (Dashur) اوج ترقی اهرام ساخته شده در این سایت است که انسان را متوجه عروج به آسمان می کند. هرم بزرگ (خئوپس) از 25/6 میلیون تن سنگ ساخته شد. ارتفاع هرم بزرگ 480 فوت است و هر طرف قاعده ی مربعی شکل 760 فوت طول دارد. وزن هر قطعه سنگ حدود 5/2 تن است و جرزهای بین سنگ ها یک پنجاهم اینچ (حدوداً 5/0 میلی متر) است. به گفته هردوت (Herdotus) صد هزار نفر به مدت 20 سال کار کردند و غذای اصلی آنها پیاز بود. قطعه های سنگ 6 تا 20 فوت از معدن به وسیله قایق در طول مسیر نیل آورده می شدند و این قطعات می بایست به وسیله ی رمپی از کنار قایق تا کنار محل هرم که حدود 300 متر فاصله داشت جابه جا می گردیدند.
حرم بزرگ گیزا یا جیزه و مجسمه ابوالهول
مقطع هرم خئوپس
اهرام، دلیل اوج قلمرو پادشاهی قدیم به شمار می آیند. ستون های سنگی، تغییرناپذیر و یادآور روزگاری سخت و سال هایی سیاه (سال های هفتم تا دهم امپراطوری فراعنه) هستند. سپس به ناگاه در سال 2000 قبل از میلاد، مصر در تاریخ ظهور کرد. همراه با ظهور پادشاهی میانه، فرعون شهر تب را در 300 مایلی (حدوداً 483 کیلومتری) جنوب ممفیس، پایتخت جدید خود قرار داد. در سال 1370 قبل از میلاد، آمنحوتپ (Amenhotep) چهارمین شهر جدید را در آمارنا (Amarna) در شمال تب ساخت، اما منطقه تبان که استانی وابسته به پایتخت بود، به خاطر مجذوبیتی که داشت حتی تا دو هزار سال بعد هم بر امپراطوری روم تأثیر گذاشت. پس از آن دوران معابد عظیم است.
ابلیسک (Obelisk)
این پیشرفت در معماری بر تغییرات مشابهی در زندگی و دین دلالت نمی کند. تدفین و نگهداری از اشیاء برای استفاده در آینده پایه همه ی اعتقادات مردم بود. واقعیت این است که به هر حال این تسخیرناپذیری، پیش از محافظت از مقبره خود را اعلام کرده است. دزدی و سرقت اشیاء مقدس بسیار شایع شده بود، و با وجود این، تمامی ثروت شخص مرده با خودش باید به خاک سپرده می شد. آنجا باید مکانی مقدس و روحانی برای هدایای عرضه شده و عبادت کنندگان وجود می داشت. خلاصه اینکه مقبره می بایست پوشیده و پنهان می بود. در عبادتگاه خصوصی به مکانی درخور توجه بدل گردید ولی با این حال عنصری فرعی بود که در این زمان اهمیت زیادی به خود گرفته بود. شماری از معابد بزرگ امپراطوری تبان که عبادتگاه هایی برای مراسم تشییع جنازه بودند، به مقبره ی فرعون هایی که مقام خدایی داشتند و در اعماق تپه های تبان دفن شده اند، مرتبط است.
در دیر البحاری (Deir El Bahari) افزودن نماهای عظیم (برای پیوند میان مقبره و معبد) عملی اجتناب ناپذیر بود. به هر حال در روش به کار گرفته شده جدید، معابد با مقیاس بزرگ در کنار رود ساخته می شدند. آن گونه که مشهور است، مقبره پسر پادشاه توتان آمون با تمامی گنجینه آن تا سال 1922 میلادی دست نخورده مانده بود. در سراسر دره نیل بسیاری از معابد منفرد زیبا وجود دارند، اما در کارناک مجموعه کاملی از معابد وجود دارد و تمامی این معابد در محوطه مقدس با دریاچه ای مقدس شامل پرندگان مهاجر مقدس (لک لک گرمسیری)، واقع هستند. هسته ی مرکزی که بقیه ی معابد در اطراف آن رشد کردند، معبد آمون بود که ساخت آن در زمان سلسله هفتم آغاز شد. در سال های بین 1786-1991 قبل از میلاد، سایر فراعنه تا پایان تاریخ باستانی مصر، راهروی پرستشگاه ها یا حیاط را نیز به معابد افزودند و باعث شکل گیری معابد به صورت کامل شدند.
کارناک (Karnak)
معمولاً معبد ها ( که معبد آمون نمونه بزرگ آن است) دارای محوطه بیرونی بودند که به آسمان گشوده می شود، اما ستون های اطراف آنها مانند راهرویی سرپوشیده است. سپس در پی آن دوباره اتاق هایی قرار دارد که پیش تر کاهنان در آن زندگی می کردند و به برنامه ریزی جشن ها می پرداختند. اتاق مرکزی این مجموعه درونی، زیارتگاه یا محل مقدس به حساب می آید. مقدس ترین مکان محلی بود که مجسمه های نیایش در آنجا نگهداری می شد. اتاق های معبد دیدی به سوی محوطه ی درونی داشتند و ستون هایی از نور خورشید که از سوراخ کوچکی در سقف مسطح نفوذ می کردند محوطه درونی را روشن می ساختند. دیوارهای صحن مقدس هیچ پنجره ای نداشتند.علاوه بر این، دیوارهای دوجداره بودند و تمام معبد به وسیله راهرویی امن که سارقان و مردم عادی به آن دسترسی نداشتند، محصور شده بود. تمام ستون ها و دیوارها با تصاویر حجاری شده و نوشته های هیروگلیف، در مدح خدایان و فرعون ها پوشیده شده بود.
در دامتداد خیابان، ورودی حیاط و محوطه ستون داربه حالت تقارن در یک راستا طراحی شده بود.برای مثال: راهروی اصلی دارای سردرهایی است که بسیاری از آنها ماهرانه و محتاطانه طراحی شده اند. جفت ستون ها از ویژگی های برجسته معبد مصری هستند و در کارناک ارتفاع آنها به 140 فوت می رسد.در کنار توده ی انبوهی از سنگ، شکاف هایی برای تیر پرچم ها- به منظور برافراشتن آنها تعبیه شده است.
معبد آمون
ناظر از طریق مسیری که به صورت متقارن طراحی شده بود و تحت تأثیر عظمت سردر، در طول مسیر که از خیابان قوچ ها تا حیاط بیرونی و از حیاط تا تالار ستون دار امتداد داشت، هدایت می شد. دورنمای کلی این منطقه، پر رمز و راز و مبهم است. ابعاد سالن 360 در 160 فوت است و در پایین آن خیابانی با 12 ستون وجود دارد که هر کدام 69 فوت ارتفاع و در حدود 12 فوت قطر دارد. این ستون ها دارای سرستون هایی به شکل ناقوس اند که روی آنها شکوفه های نیلوفر آبی تعبیه شده است. در هر طرف راهروی اصلی، فضاهای ستون دار دیگری وجود دارد که هر کدام 60 ستون با 42 فوت(حدود 8/12 متر) بلندی،به قطر 9 فوت دارد. از آنجا که راهروی اصلی ستون های بلندتری نسبت به دو محوطه ی کناری دارد، سقف محوطه ی مرکزی حدود 20 فوت بلندتر از سقف محوطه کناری است. این بدان معناست که اختلاف سطح دیوار و سقف (که می تواند محل قرارگیری پنجره باشد) به وسیله شبکه ای از سنگ های بزرگ، روشنایی روز را به داخل می آورد. این روش نورپردازی، اشکوب روشنایی (Celerestory) نامیده می شود. این روش بارها در طول تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است که از جمله می توان به صحن کلیسای جامع اشاره کرد.
پس ابهام نور و رنگ به تاریخ معماری اضافه گردید. فرم های ساده ی هندسی در معماری مصر که بی پیرایه اند ( به جز خطوط برجسته ی هیروگلیف) یادآور و نشان دهنده انعکاس صفوف صخره ها در کوه های سوی دره اند.
نمونه آن را می توان در معبد ملکه حتشپ سوت (Hatshepesut) در دیرالبحری مشاهده کرد. ملکه حتشپ سوت سال های زیادی بر سراسر مصر حکومت راند. معبد محل دفن وی در کوهی در دیرالبحری قرار دارد. این معبد مجموعه ای در مقابل پرتگاه است. راه گروهی موجود در مجموعه و آخرین معبر دسترسی به مجموعه، به وسیله یک سری سراشیبی طراحی شده است. این سراشیبی از صحنی به صحن درگر کشیده می شود. راه اصلی از ابوالهول، از نیل تا دامنه اولین سراشیبی کشیده می شود. روی صحن، بین نوک سراشیبی اول و سطح سراشیبی بعدی ابوالهول ها وجود داردند که از سنگ گرانیت قرمز هستند. این صحن ممکن است با درخت سرو طراحی شده باشد. در این مکان شکل هایی تراشیده شده ایز این درخت ها وجود دارد و ریشه های آنها در سبد هاست. هر کدام با 4 برده که چوب ها را بر شانه حمل می کنند. صحن ها به وسیله ردیف ستون ها پیش می روند، نقاشی دیوار پشتی تولد پادشاهان، خدایان، هیأت های اعزامی او و دست یافته های معماری وی را به سادگی بیان می کند. از صحن بالا منظره ای گسترده از نیل دیده می شود. همچنین از دیرالبحاری می توان به یک مسیر کوهی از وادی پادشاهان (جایی که خود شاه دفن شده بود) نزدیک شد.
حتشپ سوت (Hatshepesut)
نکته ی مهم دباره دیرالبحری (که اگر چه سنجشی ساده از معماری آن است) این می باشد که تکمیل آن از چشم انداز آرمانی پیروی می کند. تعداد کمی از خط های افقی با خطوط عمودی پرتگاه ایجاد کنتراست می کند. طرح کلی سایه روشن در ردیف ستون ها از دور دیده می شود.
سرستون های معبد حتشپ سوت
دو معبد در ابوسمبل (Abusimbel) در سلسله ی XIX به وسیله رامسس دوم در حدود سال 1250 قبل از میلاد ساخته شد. محوطه ی جلوی ساختمان به یک سردر بزرگ با 119 پایه ی عریض و 100 پایه بلند منتهی می شود. این سردر با چهار مجسمه نشسته غول پیکر از رامسس (Rameses) تراشیده شده است. هر 65 پایه بلند ممکن است تنها به وسیله تراش آنها از میان صخره ی کامل ساخته شوند. آن سوی سردر، یک راهرو با هشت ستون که نماینده یک شاه مشابه با خدای اوزیریس (Osiris) است، می گذرد. آن سو یک ردیف راهرو وجود دارد و سپس، مکان مقدس یک مهبد کامل در زیر کوه است. خانه هایی که مصریان باستان برای زندگی دنیایی ساختند، و حتی کاخ های شاهی آنها، بناهایی کم استحکام و موقتی بودند. زیرا ضرورتی در مداومت آنها نمی دیدند. این خانه ها را با خشت می ساختند، در نتیجه در طول زمان از بین رفتند، ولی نوع و سبک به کار رفته در آنها بر بناهای ماندگار مصری بی اثر نبوده است.