نام این سبک برگرفته از معادل انگلیسی آن می شود همان Postmodern Architecture. معماری پست مدرن دسته بندی های متفاوتی را دارد. برای درک بهتر معماری پست مدرن باید ابتدا مفهوم تفکر پست مدرنیسم را دریابیم. در تفکر پست مدرن ما شاهد یک نوع رقابت بین دو سر قدرت هستیم. به جای این که آن را حاصل گفتگوی دو طرف بدانیم. با استناد به این موضوع ما هیچ گاه یک اجتماع کلی را نوعی ایدآل نخواهیم دانست. تاریخچه ی خود پست مدرنیسم به اواخر سال هزار و نهصد و شصت بر می گردد. درست در آن زمان بود که مجموعه ای از اندیشه ها و نظریات در کنار هم تشکیل یک کل منسجم و پیکره ای جدید را دادند. کمی بعد اندیشه های ساختار شکنانه ای شکل گرفتند. سپس جنبش هایی مانند فمنیسم و پسا استعمار گرایی قدم به دنیای ما گذاردند.
و به خودی خود جزئی از زیر مجموعه های پست مدرنیسم شدند. سرعت گسترش این منش فکری به قدری سرسام آور بود که در عرض مدت بسیار کمی در سرتا سر اروپا فراگیر شد. بیشتر گروه هایی مانند دانشگاهیان و معمار ها و هنرمندان و حتی مجریان برنامه های تلوزیونی و تبلیغات و رسانه های گروهی و مطبوعات و خلاصه هر آن چه که فکرش را بکنید به سوی این مکتب جدید گرایش پیدا کردند. اما دایره ی وسعت این مکتب تنها محدود به خود اروپا نماند. و بلافاصله به آمریکا هم اشاعه پیدا کرد.
چه برداشتی از این سبک شد؟
از همان اول تا به الان برداشت های بسیار متفاوتی از این مکتب و اندیشه های تحت آن وجود داشته و دارد. تا جایی که خود یورگن هابرماس فیلسوف غربی ادعا می کند: ” خود واژه و کلمه ی پسا به معنی چیزی است که نه اول دارد و نه آخر آن معلوم است.” از این ها گذشته ما در اندیشه ی پسا مدرن شاهد اهمیت دادن به محلی بودن و اهلیت هر چیز در واحد مکان هستیم. در حالی که در سایر مکاتب اسرار بر این است که ما از یک چیز برای تمام نقاط می توانیم استفاده کنیم. و اصلا به همین خاطر هم هست که در این مکتب تضاد ها از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. پس می توان چنین گفت که در تفکر پست مدرن ما گفتگو را در قالب یک دیالوگ خشک و خالی نمی بینیم.
بلکه آن را یک تضاد فرض می کنیم. که بین دو نفر روی می دهد. بر پایه ی چیز هایی که تا به الان باز گو کردیم. ما چیزی به نام اجماع همگانی را به رسمیت نمی شناسیم. در تفکر پست مدرنیسم ما شاهد یک طرح واره و شیو ی جهان بینی هستیم. یکی از شاخصه های هنر پست مدرنیسم پر اهمیت جلوه دادن مخلوط کردن رنگ ها و شکستن بنیان سبک های مختلف و سپس ممزوج کردن آن ها با یکدیگر است. به نحوی که گاهی غیر طبیعی و مضحک به نظر می رسد. ما به مجموع این کار ها هم کلاژ می گوییم.
پسا مدرن ساختار خاصی ندارد و مانند آب است
بله تعجب نکنید. این سبک هنری مانند آب است. نمی توان قالب خاصی را برای آن قائل بود. زیرا ذات آن ساختار شکنی می باشد. بنابر این همان طور که در مورد دیگر سبک ها قضاوت می کنیم. نمی توانیم در مورد این سبک هم به قضاوت بپردازیم. شاید باورش کمی مشکل باشد. اما به قدری مدرنیته با پست مدرنیسم تفاوت داشته است که یک نویسنده و نظریه پرداز آمریکایی به نام Ihab Hassan ( با اصالت مصری) جدولی از مجموعه ی تمایز های این دو سبک ارائه داده است که در این جا به ذکر آن خواهیم پرداخت:
مدرنیسم | پسا مدرنیسم |
رمانتیسیم | دادائیسم |
شکل | پاد شکل |
هدف | بازی |
طرح | تصادف |
نظم | هرج و مرج |
کلام | سکوت |
اثر پایان یافته | هنر وقوعی |
فاصله | مشارکت |
آفرینش | ضد آفرینش |
هم نهاد | ضد نهاد |
حضور | غیاب |
تمرکز | جدایی |
ژانر | متن |
معنا شناسی | فن بیان |
جانشین | هم نشین |
اتصال | جدایی |
استعاره | کنایه |
گزینش | اخلاط |
عمق | سطح |
خوانش | ضد خوانش |
معلول | علت |
خواندنی | نوشتنی |
تاریخ کبیر | تاریخ صغیر |
رمزگان مسلط | گویش فردی |
علامت | اشتیاق |
سنخ | جهش |
فقط نر بودن | آمیزه ای از نر و ماده |
حتمیت | شایدی |
مصداق بارز بیا تا طرحی نو در اندازیم
طراحانی که از سبک معماری پست مدرن تبعیت می کنند. این باور را دارند که می توان روند تاریخی معماری را هم از نو باز سازی نمود. تا به این وسیله طرح هایی جدید و نو گرایانه را ساخت. ویژگی ای که این نوع از طراحان همواره در طول این مدت داشته اند. این بوده که انگار مایل به حرکت با جمع و پیشرفت جمعی نبوده اند. و می خواسته اند تا به فرقه ها و گروه هایی بپیوندند که می دانستند رشد در آن جا بسیار می تواند سخت باشد. اما با این حال اتفاقا از این موضوع خیلی هم استقبال می کرده اند. چنان که پست مدرن های فرانسوی چنین اخلاقی را مایه ی شکوفایی و ماندگاری خود می دانستند. آن ها این حالت را عبور از محدودیت ها می دانستند.
چنان که می توانستند چندین دین و یا خدا را برای خود داشته باشند. و نه این که فقط محدود به مرام و مسلک خاصی باشند. لطفا به این نکته توجه داشته باشید که مفاهیم و مضامین هنر پست مدرن تضاد هایی آشکارا دارد که به هیچ صورت توجیح نمی شوند. همه ی این موارد هم به این خاطر است که جهت گیری در این سبک واحد نمی باشد. بارز ترین جلوه ی این تضاد ها بر می گردد به این که ممکن است چند واقعیت به جای یک واقعیت در جهان وجود داشته باشد. و خود این موضوع فهم شالوده ی این سبک را برای مخاطب مشکل می کند.
نظر نیچه در این باره چه بود؟
وقتی در این سبک می گوییم هیچ. منظور مان همان هیچ نیچه وار است. یعنی واقعیتی که هیچ ثباتی را ندارد. و می تواند همچون آب خاصیتی سیال داشته باشد. وقتی نیچه می گوید ” مرگ خدا” یعنی دیگر نمی توان به هیچ چیز به عنوان یک واقعیت نگاه و اعتماد نمود. در همین جا می باشد که ما اخلاق را دروغی می دانیم که وجود خارجی ندارد. و واقعیت هم دیگر تبدیل به افسانه ای شده است که وجودش را نمی توان ثابت نمود. حال بیایید به شش رکن پست مدرنیسم نگاهی بیندازیم:
- معلوم نیست که آیا اساساً چیزی به نام واقعیت وجود دارد یا خیر؟
- این که هر کدام از جوامع امروزی با توجه به تفاوت هایی که در زبان های خود دارند، برداشت متفاوتی را نیز از واقعیت دارند.
- مورد سوم مربوط به این می باشد که همیشه موارد اقلیت و بومی و محلی الویت اول را نسبت به اکثریت دارند.
- داستان و داستان سرایی باید دوباره از اول احیا شود.
- آن چه که هر انسانی برای خود واقعیت می داند. تنها برای خود او کاربرد دارد. پس نمی توان یک واقعیت را در برابر یک واقعیت دیگر قرار داد. تا به این صورت بتوان گفت فلان گزاره صحیح است. در حقیقت هیچ صحیح و غلطی وجود ندارند.
- همه چیز را درست همان طور که می بینید تنها توصیفش کنید. و حق قضاوت درباره ی آن ها را ندارید.
پس مشکل کجاست؟
ما در قسمت قبلی شش گزاره ی دائمی را درباره معماری پست مدرن و به صورت کلی سبک پست مدرن بیان نمودیم. که در ظاهر هیچ گونه مشکلی با هم ندارند. و حتی با هم همپوشانی نیز دارند. اما همه چیز به همین سادگی ها هم نیست. زیرا مشکل درست از آن جایی شروع می شود که همه ی این گزاره ها تفرق و جدایی را ترویج می کنند. در حالی که وقتی عمیق تر نگاه می کنیم. می بینیم انگار می خواهند یک چار چوب خاص را برای مخاطب خود ترسیم کنند. تا به این ترتیب پهنه ی این سبک گسترده تر شود. یک نقاش اتریشی به نام Stowasser- Fritz Hunderwasser سبک پسا مدرن را یک عکس العمل طبیعی خوانده است نسبت به قوانین سخت گیرانه ای که در طراحی وجود دارند. در نقاشی های قدیمی دائما اثرات خطوط صاف و مستقیم را شاهد هستیم.
در حالی که در هنر جدید پسامدرن شاهد یک ساختار شکنی توسط خطوط منحنی شکل می باشیم. حالا دیگر نمی توان دقیقا حدس زد که وقتی نقاش و یا معمار می خواهد طرحش را شروع کند. دقیقا قرار است به کجا برسد. یعنی یک نوع سورپرایز حتی برای خود طراح اثر. شاید خود این سخن هم مضحک و مسخره بیاید. گرچه خود خنده دار بودن هم یکی از ویژگی های این سبک است. حالا دیگر هر بار که طراح شروع به کار می کند ممکن است قسمتی هزار تو و پیچ در پیچ را ببینیم. در صورتی که با توجه به قسمت های اولیه ی طرح هرگز انتظار چنین چیزی را نداشته ایم.
کتاب از لاس وگاس بیاموزیم رابرت ونتوری
بر همین مبنا شخصی به نام رابرت ونتوری کتابی را هم تالیف نموده است که نامش ” از لاس وگاس بیاموزیم” است. در این کتاب طریقه ی افراط کردن در معماری پست مدرن به خوبی به رشته ی تحریر در آمده است. نمونه بارز آن ساختمان موسوم به قصر سزار ها ( Caesara Palace ) با مجسمه ها و تندیس های قدیمی و نگهبانان پارکینگ و پیشخدمت هایی که به سبک لژیونر های روم باستان لباس پوشیده اند، است. در اینجا سیطره و سلطه تابلو های متعدد نئون هایرنگی پرزرق و برق که چشم هر مشتری را مفتون و محسور خود می سازد بر نماهای کمتر دیدنی و نه چندان تماشایی میز های قمار و دستگاه های خودکار فروش اغذیه و نوشیدنی، به وضوح مشهود و ملموس است.
عطف به تاریخ، التقاط در سبک و شیوه های بیان معماری، رجوع به اقلیم منطقه گرایی، تحت تاثیر نیاز ارتباط معماری با محیط و به ویژه اقلیم، آزادی حس ترکیب، عدول از مناطق عقلانی رنگ، نشانه های شخصی یا اجتماعی و بهره گیری از تمثیل های دور و نزدیک و به طور کلی دستاورد پست مدرنیسم، تازگی و تنوع در شیوه های بیان معماری است. نظریه پردازان پست مدرنیسم آلدوروسی و پائولو پورتوگزی در ایتالیا هستند. پست مدرنیسم دوباره به رسمیت شناختن حضور، دنیا دوستی، خلاقیت و تنوع است و البته معنویت عینیت یافته که یک جهت گیری کیهانی است بر اساس علم معاصر.
نظر جنکز
جنکز پست مدرن را به مثابه دو عنوانگی، یعنی نخبه و عامه پسند و جفت شدن این متضاد ها: سازگار و شورشی و نیز نو و کهنه، دانسته است. به قول او هنر پست مدرن متاثر از شبکه جهانی است و حساسیت همراه با آن، کنایه ای و جهانی و علنی شدن است. پست مدرن را باید بر اساس پارادوکس آینده ( Post ) و پیشین ( Mode ) درک کرد. هر دو سنت از حدود ۱۹۶۰ شروع شدند و هر دو به افول مدرنیسم واکنش نشان دادند. دوره پست مدرن زمان انتخاب های مداوم است. دوره ای که هیچ روش تثبیت شده ای را نمی توان بی خود آگاهی و کنایه دنبال کرد، تمامی سنت ها به نوعی اعتبار دارند. پست مدرن اصولا تلفیق گزینشی هر سنت با سیاق پیش از خود می باشد، هم ادامه مدرنیسم است و هم فراتر از آن رفتن.
بهترین کار های پست مدرنیسم ویژگی ابهام و کنایه را دارا می باشند و انتخاب نامحدود، کشمکش و گسستگی سنت ها را به تصویر می کشند، زیرا این چند گانگی آشکارا بر کثرت گرایی ما غالب است. پست مدرنیسم را دوگانگی متناقض نما یا ابهامی می دانم که نام دو رگه اش به معنی ادامه مدرنیسم و فراتر از آن رفتن می باشد و متاثر از دهکده جهانی است و حس همراه با آن کنایه شهروندی جهانی شدن را در خود دارد. پست ” Post ” بودن به معنی ” برتر بودن ” است. چارلز مور دو کتاب در مورد پست مدرن به نام های : The Place Of House جایگاه خانه در سال ۱۹۷۶ و کتاب Body. Memory & Architecture بدن، خاطره و معماری را در سال ۱۹۷۷ نوشت.
پست مدرن و ویژگی هایی که در آن به صورت اخص دیده می شوند
- تنوع مجموعه عناصر از نظر فرم، اکلکتیسیسم.
- جستجوی یک سنتز برای حل مسائل واقعی که تمام توقعات و مشخصه های زمان را در برداشته باشد.
- کوچکترین معیار متدولوژیک، پیروی از مسائل واقعی و انتخاب روشی که از تفکر و حوصله حاصل میشود.
طرح موزه ملی لندن ۱۹۸۰: رابرت ونتوری به همراه همسرش این مرکز را طراحی کردند. ساختمان ۳ نما دارد.
طراحی نمای ساختمان با خصوصیات محله است:
- یک نمای سنتی که سمت یک موزه تاریخی قرار دارد.
- یک نمای مدرن که سمت خیابان و ساختمانهای مدرن قرار دارد.
- نمای داخل کوچه که همگون با بافت محلی است Robert Venturi) ۱۹۲۵ – (TWA Terminal )۱۹۵۶-۶۲ ( رابرت ونتوری معمار آمریکائی از شاگردان سارنین Saarinen و لوئی کان Khan بود و در دفتر آنها کار می کرد. در سال ۱۹۶۶ کتابی به نام ” پیچیدگی و تضاد در معماری ”
Complexity & Contradiction In Architecture را به رشته تحریر در آورد. در این کتاب رابرت ونتوری اصول اندیشه ها و جهان بینی معماری مدرن را زیر سوال برد. او در این کتاب خواستار توجه به خصوصیات انسانی و توجه به معماری انسانی مدار شد. عمده نقد ونتوری در این کتاب متوجه میس وندروهه بود.
در مقابل ” Less Is Bore ” ,” Less Is More “، به معنی کم خسته کننده است، را مطرح می کند. اوعقیده داشت مسائل بسیار پیچیده (Complex ) و تضاد ( Contradiction ) در ساختمان وجود دارد که نمی توان آنها را نادیده گرفت، یا حذف کرد. ونتوری عقیده داشت که یک ساختمان نمی تواند یک فرم خاص داشته باشد، برای او فرم هایی از قبیل خانه های دامنه کوه های ایتالیا که بر اساس نیاز های مردم و شرایط اقلیمی بنا شده ملاک است.
نظر ونچوری چه بود؟
ونتوری هیچ اعتقادی به سبک بین المللی ندارد و به جای آن معتقد به زمینه گرایی است، یعنی هر بنایی باید بر اساس زمینه های فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و کالبدی و شرایط آن سایت و ساختمان طراحی و اجرا شود.
از نظر پست مدرنها شرایط زیر فرم ساختمان را تعیین می کنند:
- خصوصیات فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی افراد که از آن ساختمان استفاده می کنند.
- خصوصیات شهری، خیابان، میدان، کوچه، مغازه.
- شرایطاقلیمی، رطوبت، سرما، گرما، جنگل، صحرا.
- نحوه زندگی روزمره اهالی ساختمان، نیازهای آنها، پیش زمینه های ذهنی Event
کتاب ونتوری
رابرت ونتوری در سال ۱۹۷۲ کتاب دیگری به نام ” یادگیری از لاس وگاس ” نوشت ” Learning From Los Vegas ”. در این کتاب، توجه معماران رابه فرهنگ و خصوصیات روزمره زندگی جلب کرد. وی در این کتاب یادآور شده که، سمبل ها آن هایی نیستند که روشنفکران به مردم دیکته کردند بلکه، این سمبلها را خود مردم طرح کرده و قابل فهم برای آنهاست. اشکال سردرها، مغازه ها و احجام عامه پسند چیزی است که در شهر لاس وگاس جذابیت خاصی داده است. خانه مادر رابرت ونتوری درپنسیلوانیا ۱۹۶۲ در عین سادگی، پیچیدگی و در عین تقارن، نامتقارن است و در عین وحدت، کثرت دارد. اولین ساختمان به سبک مدرن است.
در این طرح نمادهایی چون بام شیبدار، قوس، سردر ورودی، پنجره ها، لوله دودکش وجود دارد. داخل ساختمان دارای فضاهای مختلف و گوناگون است و تضاد پلان را روی نما نشان داده، نمای ساختمان نشان دادن ذهنیت یک کودک از خانه است.
چارلز جنکز Charles Jencks
تاریخ نگار و منتقد معماری است. در سال ۱۹۷۷ کتابی به نام ” زبان معماری پست مدرن “The Language Post Modern Architecture”او در این کتاب تاریخ دقیق مرگ معماری مدرن را روز ۱۵ ژولای ۱۹۷۲ در ساعت ۳۲/۳ بعد از ظهر اعلام کرد. این تاریخ اشاره به منهدم کردن آپارتمان های مسکونی پروت ایکو در شهر سنت لوییس آمریکا است Minoru Yamasaki, Pruitt – Igoe Housing, In St. Louis) ۱۹۵۲-۵۵) جنکز بیان می کند که این مجموعه آپارتمانها سمبل معماری مکعب شکل و بدون تزئینات مدرن بوده و بسیاری از اصول طراحی آن منطبق با اصول مطرح شده در سیام CIAM است، عدم انطباق با فرهنگ سیاه پوستان فقیری که در آن زندگی می کردند و باور آن ها از خانه، که باعث شد آنها با آپارتمان بیگانه باشند.
بر طبق نظر جنکز معمار نباید به تنهایی خانه را طراحی کند، بلکه همکار و مشاور او استفاده کنندگان آن میباشند. به معماری پست مدرن به معماری پاپ Popular Architecture یا معماری مردمی هم می گویند، چون در این نوع معماری از احجام و تزئینات و رنگ های عامه پسند و جالب توجه برای سطح درک عموم استفاده می شود.
شکست معماری مدرن
کتاب برنت برلین Brent Brolin ۱۹۷۶ ” شکست معماری مدرن ”، The Failver Of Modern Architecture، انتقادی به روش طراحی معماری و شهرسازی مدرن، به خصوص به طرح شهر چندیگار هند ۱۹۵۷ لوکور بوزیه، انجام داد. او توضیح می دهد که لوکور بوزیه اصول ساخت این شهر را بر اساس نیاز های طبقه مرفه اروپایی طراحی کرده در حالی که طی دو دهه مردم فقیر هند خانه های این شهر را بر طبق نیاز های خود عوض کردند. در طی دهه هفتاد و هشتاد خیل عظیم معماران به این سبک رو آوردند و هویت ساختمان های خود را بر اساس بوم گرایی و فرهنگ مردم شکل داده اند.
مایکل گریوز Michael Graves، چارلز مور Charles Moore ” Moor Is More ” استانلی تایگرمن Stanly Tigerman، رابرت استرن Robert Stern، فیلیپ جانسون، Philip Johnson , AT & T Building ۱۹۷۸ , Newyork یکی از طرح های پست مدرن، طرح میدان ایتالیایی ها Piazza D &#۰۳۹; Italia کار چارلز مور است. این میدان برای ایتالیایی تباران در آمریکا بین سال های ۷۹- ۱۹۷۸ ساخته شده است. منبع الهام فواره تروی در شهر روم Trevi Fountain است. میدان های قدیمی با ساختمان، مجسمه، محوطه و خصوصا آب فواره به صورت یک مجموعه به هم تنیده شکل گرفته است. طرح سایت نقشه شبه جزیره ایتالیا را روی پلان این میدان نشان می دهد، چون اکثریت ایتالیایی ها از سنت لوییس از جزیره سیسیل هستند، جزیره سیسیل در وسط این میدان به صورت سمبل قرار دارد.
پست مدرن سفید
در سال ۱۹۷۲ کتابی به نام ” پنج معمار ” Five Architects در نیویورک چاپ کرد. و کار پنج معمار که در دهه ۶۰ و ۷۰ انجام گرفته بود را چاپ کرد. این معماران ساختمآن های مدرن دهه ۶۰ مدرن متعالی و خصوصا Five Architects ۱۹۷۲ Peter Eisernman ۱۹۳۲ رنگ سفید مانند ویلا ساووا لوکور بوزیه را الگوی خود قرار دادند. Michael Graves ۱۹۳۴ منبع الهام اکثر ساختمان ها مکعب شکل بودند. Charles Gwathmey ۱۹۳۸ John Hejduk ۱۹۲۹ Richard Meier ۱۹۳۴ پست مدرن رابرت ونتوری یک معماری التقاطی است.
- مایکل کریوز از دهه ۸۰ به سمت معماری پست مدرن حرکت کرد ( ساختمان دفاترعمومی شهرداری پرتلند در آمریکا)
- پیتر آیزنمن به سمت دیکانس تراکشن گرایش پیدا کرد.
- جان هیداک و چالز گواتمی تا حدودی در همان معماری پست مدرن باقی ماندند.
- تنها ریچارد مه یر کماکان خود را به اصول معماری پست مدرن وفادار حس می کند.
سادگی در پست مدرن
به طور کلی میتوان بیان کرد که آن سادگی و بی پیرایگی که در معماری مدرن وجود دارد در های ـ تک ملاحظه نمی شود و اگر معماران مدرن در طرح های خود ماشین را به نمایش میگذارند، معماران های ـ تک داخل ماشیین و اجزاء آن را نشان میدهند. ریچارد راجرز در مصاحبه خود با تلویزیون بی بی سی این عقیده را چنین بیان می کند:
«ایده هایی که معماری میکنیم، از خیلی لحاظ ریشه در باور های ما دارد و به این ربط پیدا می کند که ما ساختمان را مثل یک کتاب بخوانیم. برای این که ساختمانی خوانا باشد، باید جریان ساختن آن قابل روئیت باشد. این شیوه ای است که ما معماری میکنیم و احساس ما این است که این کار در گذشته هم انجام می شده است. این موضوع اصلاً تازگی ندارد، کلیسا های عظیم گوتیک مثالی بسیار روشن است. زمانی که آب از درون ناودان شرشر کنان تخلیه میشود، خیلی هیجان انگیز است. این بسیار روشن و خیلی خوانا است. این نوع معماری مورد علاقه من است.
هیجانی که علم به ما می بخشد
علم همه ما را به هیجان میآورد. ما معماران عقیده داریم که قرن حاضر قرن علم است، فیلسوفان نیز همین عقیده را دارند. منظورم از علم خیلی کلی است. ما شاهد انقلابات شگفت آوری در علم بوده ایم و عقیده داریم که علم و تحقیق عملی ما را با اخنگ معماری بهتر آشنا می کند. و این مورد علاقه ما است که میتوان به شکلی مفاهیم علمی را با تعبیر شاعران های طرح و تبیین کرد»
راجرز میگوید:«همانند کلیساهای گوتیگ، ما ساختار را نمایان میکنیم» .و در جایی دیگر مینویسد:« تکنولوژی به ما کنترل بیشتری عرضه می کند و نه کمتر. ساختمان های آینده بیشتر شبیه روبات خواهند بود تا معبد. مانند آفتاب پرست، آن ها خود را با محیط پیرامون تطبیق میدهند». شاید بتوان زیر بنای فکری این سبک را در جمله راجرز خلاصه کرد که می گوید در عصر مُدرن باید در ساختمان های مدرن زندگی کرد. برج ایفل در نمایشگاه ۱۸۸۹ پاریس ساختمان ایدهآل و آرمانی معماران های ـ تک است. برج ایفل با ۳۳۰ متر ارتفاع و اسکلت فلزی نمایان، نمادی از دستاورد های تکنولوژی در عصر مدرن است.
اصول فکری و طراحی این سبک را می توان در ده مورد ذیل خلاصه کرد:
- بینش پوزیتیویسم و خوشبینی به علم و پیشرفت علمی و تکنیکی؛
- نمایش تکنولوژی به عنوان عصاره و دستاورد عصر جدید؛
- نمایش پروسه ساخت؛
- شفاف نمودن، لایه لایه کردن و نمایش حرکت در ساختمان؛
- نمایش ساختار و اجزاء درون بنا در نمای ساختمان؛
- استفاده از رنگهای روشن وساده؛
- سازه و ساختار به عنوان تزئینات؛
- استفاده از اجزاء کششی سبک؛
- جدا کردن بخشهای سرویس دهنده از قسمتهای سرویس شونده؛
- طراحی بام ساختمان به عنوان نمای پنجم ساختمان.
ماجرای دهه 60 میلادی و موضوعی که لویی کان مطرح نمود
موضوعی که لویی کان در دهه شصت عنوان کرد (بخشهای سرویس دهنده ـ قسمت های خدماتی ـ از بخشهای سرویس شونده ـ قسمتهای سکونتی ـ مجزا شوند) هم اکنون یکی از موارد بسیار مهم در ساختمآن های های ـ تک است .لذا داکت ها، لوله ها و اجزاء تأسیساتی ساختمان و به عنوان راه پله ها از بدنه اصلی ساختمان جدا میشوند. حسن این کار ـ بنا به نظر معماران های ـ تک سهولت تعمیر و نگهداری ساختمان است. به علاوه قسمت های سرویس دهنده که عمر نسبتاً کوتاهی دارند (یک الی بیست سال) از قسمتهای سرویس شونده که عمر طولانی تری دارند (بیست الی هفتاد سال) به صورت دو قسمت مجزا از هم عمل میکنند. در اکثر ساختمان ها، بام ساختمان به عنوان سطح پنهان و فراموش شده ساختمان فرض میشود، ولی در ساختمان های های ـ تک ، بام سطح پنجم بنا است و کاملا طراحی میشود.
بخشهایی همچون برج های خنک کننده، آبگردان ها، پمپ های حرارتی، داکت ها، لوله های تأسیساتی، خر پاها، کابل های سازه ای و همچنین جرثقیل پاک کردن شیشه ها و خر پشته ها، همواره به عنوان بخش مهمی از ساختمان در روی بام طراحی میشوند. طرح این بخشها با توجه به چهار نمای دیگر انجام میشود و در معرض دید قرار میگیرد. از دیگر معماران معروف این سبک میتوان از نورمن فاستر، مایکل هاپکینز نیکولاس گریمشاو و سانتیاگو کالا تراوا نام برد. بر خلاف تصور عمومی، معماران های ـ تک به تاریخ علاقه مند هستند و خود را جدای از آن نمی دانند. ولی برداشت و نگرش آن ها نسبت به تاریخ به کلی متفاوت از دیدگاه معماران پست مدرن از تاریخ است.
نظریه ی راجرز
ریچارد راجرز به عنوان نظریه پرداز اصلی سبک های ـ تک معتقد است که « ساختمان های عصر رنسانس در فلورانس شباهتی به بافت مجاور خود و معماری گوتیک قرون وسطا نداشتند، بلکه این معماری جلوهای از تبلور عصر جدید را نوید میداد».
راجرز معتقد است که « هر بنایی باید نمایانگر زمان خود باشد». به نظر وی در عصر تکنولوژی نمیتوان در خانه های یونان باستان و یا قصر های امپراتوری روم باستان زندگی کرد .راجرز در نقد معماری پست مدرن مینویسد: « کسی نمیتواند معماری را با نماد قرار دادن درخت نخل، تخممرغ، پرندگان، و نظام هندسی معیوب شده یونانی و رومی که از مبلمان فروشیهای چیپندیل خریداری شده، توسعه دهد. تمامی این موارد از خاستگاه و زمینه سیاسی،اجتماعی و تکنیکی خود مجزا شده اند». نکته جالب توجه این که در حال حاضر مرتفع ترین ساختمان و بزرگ ترین فرودگاه جهان توسط یکی از شاخص ترین معماران این سبک یعنی نورمن فاستر طراحی شده است. برج هزاره توکیو و فرودگاه جدید هنگ کنگ.
امورزه درک کار های این معماران ملاحظه می شود که با استفاده از تکنولوژی ، سعی در استفاده حداکثر از عوامل طبیعی هنچون آفتاب ، باد ، آب های زیر زمینی و گیاهان برای تنظیم شرایط محیطی ساختمان دارند. لذا در معماری جدید آن ها که به نام اکو ـ تک (اکولوژی + تکنولوژی) خوانده میوشد ، تکنولوژی در مقابل طبیعت قرار ندارد ، بلکه در کنار و به موازات طبیعت برای بهره برداری هرچه بیشتر از امکانات محیطی و تأمین آسایش انسان جای دارد.
منعکس کننده ها
در کار های اخیر معماران این سبک ، همواره در کنار عکس های زیبای ساختمان های آن ها ، مقطعی از بنا وجود دارد که در ان نحوه استفاده از عوامل اقلیمی با کمک تجهیزاتی همچونه دودکش های هوا ، اینه های منعکسکننده پوسته های هوشمند ، گلخانه ها ، پله های شیشه ای و تبادل کننده های حرارتی نشان داده شده است. شکل خود ساختمان در مقطع نیز با توجه به زاویه تابش آفتاب و سرعت و جهت باد در فصول مختلف سال طراحی شده است. معماران های ـ تک از پوسته ساختمان به عنوان پوست دوم نام میبرند.
منظور از پوست اول ، پوست بدن انسان است. در کارخهای نورمن فاستر و رنزو پیانو پوست دوم همچون پوست اول به صورت هوشمند طراحی شده است. همچنان که پوست انسان در مقابل سرما ، گرمای ، رطوبت و کوران هوا را از خود عکسالعمل نشان میدهد ، پوسته بعضی از ساختمان های این دو معمار نیز در فصلها مختلف عکسالعمل مناسب در مقابل شرایط محیطی از خود نشان میدهند. با استفاده از شیشه های دو جداره ، کرکره ها و عایقهای حراتری متحرک ، مواردی همچون میزان تابش آفتاب ، سایه ، کوران هوا و پرت حرارتی در طی روز و شب و در طی فصل های سرد و گرم سال توسط یک سیستم کامپیوتری کنترل می شود.
آفتاب پرست های نو ظهور
راجرز از این ساختمانها به عنوان آفتاب پرست نام میبرد. موجودی که خود را با شرایط مختلف محیطی تطبیق میدهد. راجرز در مورد ساختمانهای آینده چنین مینویسد:
« جهت برآورده نمودن احتیاجات ساکنان بنا و حداکثر استفاده بهینه از انرژی، بهترین ساختمانهای آینده به صورت پویایی با اقلیم مجاور خود ارتباط پیدا میکنند…»
در معماری میکروالکترونهای پنهان از چشم وبیوتکنولوژی جایگزین سیستمهای مکانیکی خواهند شد….
ساختمانها، شهر و اهالی آن همانند یک سیستم ارگانیک جداناپذیر، در زیر چارچوب متحرک و متحول که کاملاً دقیق و به اندازه طراحی شده قرار میگیرد.به جای تیرها، ستونها وپانلها و سایر المانهای سازهای، یک پوسته ممتد و به هم پیوسته جایگزین خواهد دش. این روباتهای متحرک، با استفاده از سیستمهای التونیک و بیوتکنولوژی، بسیاری از خصوصیات ارگانیسمهای زنده را خواهد داشت…
انبساط و انقباض
در مورد سازههای معماری، سیستمهای انعکاسی با استفاده از دستگاه عصبی الکترونیک، تغییرات محیطی را احساس خواهند کرد و همانند ماهیچههای بدن با منقبض و منبسط کردن خود، بار و نیروهای وارده را به قسمتهای مختلف کالبند بنا منتقل میکنند.
امروزه خلبانهای اتوماتیک میتوانند تمام قسمتهای مختلف هواپیما را به صورت بسیار دقیق و با عکسالعملی در ظرف چند صدم ثانیه کنترل کنند. این خلبانان الکترونیک با توجه به شرایط دائماً متغیر خارج وداخل هواپیما، مستمراً شرایط ایدهآل پرواز هواپیما و آسایش مسافران را فراهم میکند. آینده فرا رسیده شاید نام ارگانی ـ تک به معنای ارگانیسم و تکنولوژی، نام مناسبی برای این سبک در اینده باشد. نورمن فاستر یکی از نامآورترین معماران عصر حاضر از چهرههای شاخص سبک اکو ـ تک است.
معماری اکوتک و طبیعت
در معماری معاصر، تغییراتی که با توجه به معیارهای زیست اقلیمی و پایداری پدید می آیند، هر روز اهمیت بیشتری می یابند. سخن از پایداری در معماری را می توان به تصور و طراحی ساخت و سازهای آینده تعبیرکرد، آن هم نه تنها با پایداری فیزیکی ساختمان، بلکه با پایداری و حفظ این سیاره و منابع انرژی آن. به این ترتیب اینگونه به نظر می رسد که می توان پایداری را بر طبق الگویی تصورکرد که درآن منابع و مصالح دردسترس، بیش از هدر دادن یا نادیده گرفتن شان، با کارایی بیشتری به کارگرفته شوند. به طورخلاصه منظور از اکولوژی یا بوم شناسی ساختمان این است که بر قابلیت ساختمان برای تلفیق عوامل محیطی و جوی و تبدیل آنها به صورت کیفیت های فضایی و آسایش و فرم، تمرکز گردد. هدف از معماری اکو- تک ( اکولوژی + تکنولوژی ) علاوه بر استفاده حداکثر از عوامل طبیعی و محیطی به همراه فن آوری روز، بالابردن سطح کیفیت زندگی برای آیندگان است.
معماری اکوتک
کاربرد روز افزون و گریز ناپذیر تکنولوژی صنعتی و سپس تکنولوژی الکترونیک موجب شد که گروهی از معماران و شهرسازان در پی یافتن راه حلهایی برای آشتی دادن تکنولوژی پیچیده با طراحی و مسائل محیطی باشند. به همین سبب کاربرد تکنولوژی پیچیده وکم توجهی به مسائل محیطی درطراحی و احداث فضاهای معماری و شهری چندان دوام نیاورد و به ویژه پس از مسئله بحران انرژی، موضوع هماهنگ سازی فضای معماری با محیط طبیعی مورد توجه قرارگرفت و معماری اکوتک به تدریج جایگزین معماری های تک گردید.
نحوه و چگونگی استفاده از تکنولوژی بالادرهماهنگی با محیط طبیعی در همه انواع بناها یکسان نبوده و نخواهد بود، در برخی بناهای مهم و شاخص معماری و شهری، گاه از آخرین ابداعات فنی استفاده می شود به گونه ای که به نظر می رسد استفاده از آن روشها برای کشورهای در حال توسعه در دوره معاصر چندان مقدور نیست، اما تجربیات کشورهای اروپائی در برخی از زمینه ها به ویژه درمورد بعضی از بناهای کوچک مانند واحدهای مسکونی می تواند بسیار سودمند باشد.
معماری اکوتک وفن آوری پیشرفته
بیان و ابزار دستاوردهای علمی و فنی، همواره از وظایف معماری مدرن بوده است. مدرنیستهای اولیه نظیر لوکوربوزیه و گروپیوس، به فن آوری به مثابه نیرویی که تغییر را موجب می شود، توجه می کردند و بنابر همین ملاحظات بود که انسان آن را در معماری از آن خود ساخت و مورد ستایش قرارداد.
“تولید فرآیندهای صنعتی منطقی به صورت ساخت و سازهای ساختمانی، منجربه محیطهای خنثی، انعطاف پذیر و بی مصرف شده و درکل به صورت سبکی پیچیده و مبهم درآمده است. خوشبختانه حساسیت در برابر چنین وضعیتی، روابط گسترده تر ازجمله ساخت مکان، تفاهم اجتماعی، مصرف انرژی، شهرسازی و آگاهی زیست محیطی را به وجودآورده به طوری که امروزه اکوتک را در برابر های تک قرارداده است. ”
نکته ای مهم که نمی دانستید
نکته تعیین کننده دیگر در مورد این رویکرد خاص، تعامل خلاق بسیاری از رشته های تا پیش از این نیمه وابسته به هم است. برای نمونه مهندسی ساختاری و تأسیسات ، مصالح ساختمانی، علوم کامپیوتری و زیست محیطی به نوعی معماری انجامیده است که دامنه وسیع تری از تجربیات گوناگون را در اختیار ما می گذارد که تا پیش از این هرگز ممکن نبود ؛ ونیز نوعی معماری که می تواند با نیازهای متغیر جامعه معاصر سازگار شود. ریچاردراجرز که می توان از او به عنوان یکی از معماران آگاه و بصیر امروز نام برد، می گوید : ” خلق معماری که فناوری جدید را در برداشته باشد، مستلزم گسستن از ایده جهان ایستای افلاطونی است ؛ جهانی که باشیء متناهی عالی ای بیان می شود که نه چیزی را می توان به آن افزود و نه از آن جدا کرد. “
و این برداشتی است که از آغاز تا به امروز بر معماری تسلط داشته است. به هر حال روابط معمارانه، اجتماعی و فن آورانه از نوعی معماری با عنوان معماری اکو-تک خبرمی دهد که طیف گوناگونی از ساختمانها را دربرمی گیرد. در برخی کتابها، اینگونه ساختمانها را با عنوان های بیان ساختاری، مجسمه سازی بانور، صرفه جویی در انرژی، واکنش های شهری، ساخت اتصالات و نمادگرایی شهری دسته بندی و معرفی کرده اند. یکی از وجوه مشترکی که در میان تفسیر وتوجیه این نوع معماری میتوان به آن اشاره کرد، این است که معماری و فناوری می توانند از هم یاد بگیرند.
تکنولوژی به مثابه ضرورتی در معماری
تکنولوژی نوین به اضافه روشهای جدید فروش، انبوه فراوانی از روشهای ساختمانی جدید و مصالح جدید را به میدان آورده است. معماران که انسانهای روبه رشد بوده و طبق روال محض طبیعت، نسبت به موج مدهای جدید به منظور روشن شدن راههای نوین حساس می باشند، انتخاب راههای نوین را بر راههای کهنه ترجیح داده اند. درستی بسیاری از این انتخابات عملاً به اثبات رسیده است و خیلی از آنها هم از نظر ساختمانی، ازنظر زیبائی نما و یا از نظر بالا بودن هزینه نگهداری با ناکامی قرین بوده اند.
وانگهی هیجان ناشی از نوآوری برای مدتی، خاطر طراحان را از جنبه های کیفی کار منحرف می نموده است. حال این وضع در حال بازگشت به حالت تعادل است. در معماری هم، مانند ریاضیات در زمینه کشف معانی و ایجاز گفتنی بسیار است. تکنولوژی، نه ارباب معماران و نه بازیچه دست آنهاست بلکه فقط در خدمت آنها می باشد.
طبیعت الهام بخش
سازه باید تابع قوانین طبیعت و تأمین کننده الزامات آن باشد و به طبیعت احترام بگذارد. هر نوع توسعه یا پیشرفت در مهندسی ساختمان فقط به کمک این قوانین امکان پذیر است. نوعی سادگی ذاتی درطبیعت وجود دارد که اگر بتوان آنرا در طراحی سازه به کاربست، می توان مطمئن بود که ساختمانی موزون و زیبا بوجود خواهد آمد. طبیعت به ما درس طراحی سازه می آموزد. طبیعت با قوانین جاری درون خود راههایی را نشان می دهد که می توان با استفاده از آنها با کمترین اجزا، ترکیبات متنوع و بی انتها از فرمهای سازه ای را بوجود آورد. روشها و ایده های جدید درطراحی سازه را می توان از طبیعت آموخت.
بلورهای برف نمونه اعجاب آمیز از این توانائی طبیعت هستند. بلور برف دارای فرمی شش وجهی، متقارن و یکنواخت است و می تواند الگوهای نامحدودی ایجاد کند که هیچکدام تکراری نیستند. هردانه بلوربرف منحصر به فرد است و در عین حال الگوهای گوناگونی درون خود دارد. بلور برف نتیجه اعجاز طبیعت درصرف کمترین مقدار انرژی و مواد برای شکل گیری آن درتعامل با شرایط محیطی، دما، رطوبت، سرعت باد و فشارجو است. طبیعت فرمها و سازه هایی را بر اساس اصل استفاده از کمترین انرژی خلق می کند.
معماری و صرفه جویی در انرژی
امروزه استفاده کنندگان از ساختمان، چه در منزل و چه در محیطهای کاری، نیاز به راحتی و آسایش دارند. و این امر موجب مصرف زیاد انرژی در بخش خانگی شده است. انسان اکنون از لحاظ صرفه جویی در انرژی در موقعیتی بحرانی قرار دارد. برای اجرای استانداردها و معیارهای دائمی صرفه جویی در انرژی، تعیین وکنترل دقیق مصرف انرژی در ساختمان، امری حیاتی است.
معماری و مسائل جهانی زیست محیطی
مفهوم معماری هماهنگ با طبیعت، اندیشه تازه ای نیست. برای نمونه، ژاپنی ها در پی جستوجوی دستیابی به فضای داخلی مطلوب، استفاده کارآمد از انرژی و همچنین محیط زیست سالم جهانی، بار دیگر نظری به شیوه های کهن تفکر درباره ساختمان افکندند. در ژاپن روابط حسنه میان زمین و ساختمان و میان دیوار بیرونی و محیط طبیعی اطراف، از جمله تشریک مساعی های دیرینه به شمار می آید. درسنت های معماری ژاپنی، کاربرد و فرم ساختمانها، از کلبه های الواری گرفته تا معابد بزرگ، با محیط طبیعی در هم تنیده شده است. توجه به طبیعت به مثابه نیرویی غریب که باید از ساخت و ساز دور بماند، اندیشه ای است که از گسترش صنعتی به این سوشکل گرفت.