معماری اکسپرسیونیسم

می توان بین سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۲۵ را دوران آغاز و افول این جنبش نامید. در بین آثار هنرمندان اکسپرسیونیسم کارهای آنتونی گائودی (Antoni Gaudi) ویژگی های منحصر به فردی دارند .

آثار گائودی هم سنّت گرا و هم مدرن است. لذا مفاهیم بنیادی ساختمان های او را می توان در سنت کاتالونیا، معماری قرون وسطا، تزئینات معماری اسلامی، طرح ها و اندیشه های بیان شده ویوله – لو – دوک، مصالح مدرن انقلاب صنعتی و فرم های طبیعی جست.

طرح خانه ی میلا (Mila )اوج معماری خانه های گائودی است. این خانه بین سال های ۱۹۰۶ و ۱۹۱۰ در بارسلونا طراحی و به اجرا رسید. ساختمان میلا به ارتفاع ۶ طبقه و ۸ آپارتمان در هر طبقه پیرامون دو حیاط شکل گرفته است. این بنا پلانی چهارگوش و بزرگ دارد که از وسط با دو حیاط بزرگ شکافته شده است. در طرح خانه هیچ خط صافی دیده نمی شود، گویی ساختمان از ژلاتین ساخته شده است. بالکن ها پیچ و تاب خورده و موّاج طرّاحی شده اند. پنجره ها نیز در خط عمودی مستقیمی ردیف نشده اند.

تزئینات فلزی پر مایه ای به اشکال گیاهی همچون ساقه های پر گل از بالکن ها فرو ریخته اند. دودکش ها به اشکال مختلف طراحی شده اند. حیاط ها و راهروهای داخلی با طرحی تصادفی و آزاد همچون پرواز غازهای وحشی حرکت می کنند.

دیوارها و تیغه های داخلی چنان آرایش یافته اند که شمار اندکی از آنها با هم موازیند وهیچ یک با زاویه قائمه با دیگری تلاقی نمی کند. هر چند ممکن است تصور شود که ساختمانی چنین سیال و مواج باید با ماده ای شکل پذیر مثل بتن ساخته شده باشد، اما نمای ساختمان با سنگ تراش بام آن با لوح هایی از مرمر و دودکش ها با خرده مرمر ساخته شده اند. دیوارهای چند وجهی خارجی با قاب هایی از پلاستیک سبک و نقش برجسته ساخته شده و از نقاشی هایی با موضوعات گیاهی و انتزاعی پوشیده شده اند . ساختار بنا آجری و سنگی است .

در زیر زمین ساختمان ستون آهنی بزرگی وجود دارد، که تیرهای آهنی خارج شده از آن حیاط مدور قسمت بالایی بنا را حفاظت می کنند. نماها با تلفیق مصالحی همچون سنگ، آهن، سرامیک و آجر به صورت سیال و ارگانیک با فضاهای بازشوی زیادی که نور داخلی ساختمان را تامین می نمایند طراحی شده اند.

معماری اکسپرسیونیست یک حرکت معمارانه بود که در شمال اروپا در دهه اول قرن بیستم به موازات هنر بصری و عملی اکپرسیونیست پیشرفت کرد.

عبارت “معماری اکسپرسیونیست برای اولین بار فعالیت‌های پیشرو(اوان گارد) هلندی و استرالیایی وچکسلاواکی و دانمارکی را از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۴توصیف می‌کند. تعریف مجدد بعدی این عبارت بر میگردد به ۱۹۰۵ و همچنین گسترش ان برای احاطه کردن بقیه اروپا. امروزه این معنی از خیلی مرزهای دورتر گذشته تا به معماری هر زمان و مکانی که بعضی کیفیت‌های حرکت طبیعی برگردد مثل: تحریف,تکه تکه شدن یا ارتباط سخت و پرفشار احساسات.

اولین بار این واژه در سال ۱۹۱۱ برای توصیف آثار کوبیستی و فوویستی که در برلین به نمایش گذاشته شده بود به کار رفت.مفهوم آن در معنای وسیع به هنر هر مکان و زمانی اطلاق می شود که تاکید بر واکنش حسی هنرمند اولی تر از نظاره دنیای خارج است .

درتاریخ هنر و نقد هنر به سبکی شناخته می شود که درآن قراردادها و سنتهای طبیعت گرایی کنار نهاده می شود و تاکید بیشتری بر ایجاد و اعوجاج و اغراق در شکل و رنگ به جهت بیان فوری احساس هنرمند وجود دارد.

هنرمندان اکسپرسیونیست با بکاربردن روش و فنون مختلفی چون فنون چاپ و مجسمه سازی بر احساسات شخصی نسبت به موضوع تاکید داشتند.در اکسپرسیونیسم، احساسات فردی به بیرون تجلی پیدامی کند و به دیگران منتقل می شود در این سبک موقعیت ذهنی یا شرایط حسی هنرمند به شکلی مشابه به موجودزنده،به نمایش گذاشته می شود.

موضوعات نقاشی اکسپرسیونیستها غالبا به موقعیت و شرایط انسانی مربوط بود. رنگهایی که توسط نقاشان اکسپرسیونیست استفاده می شد عمدتا رنگهایی خام ،درخشان و نامرتبط با موضوع نقاشی بود.که به نوعی بیانگر تجلیات و تمایلات فردی ایشان بود.

نقاشان” امپرسیونیست “دراین موردبا اکسپرسیونیستها همسو بودند و از رنگهایی‌ نامربوط استفاده می کردند.

مهمترین پیشگام اکسپرسیونیست “ون گوگ vangogh” بود که به طور آگاهانه طبیعت را برای بیان رنج دهشتناکآدمی بصورت اغراق آمیز به تصویر کشید . او و اکسپرسیونیستهای بعد از وی در کاربرد حسی رنگ وخط تاکید عمده ای بر احساس و انگیزش خود داشتند.

گوگن – اکسپرسیونیست – بطور آشکار و صریح اصول

سمبولیسم را که به نوبه خود به عنوان محمل ارتباطی برای کاراکسپرسیونیسم بسیارحائزاخمیت بود پذیرفت. وی تمام فرمها را ساده و مسطح کرده از رنگ به گونه ای بهره برد که تمامی تشابه آن به واقعیت از بین برود در ضمن او از بازنمایی سایه اجتناب کرد.

ورود اکسپرسیونیسم به معماری

معماری به نام “اریک مندلسون” هرچند آثاری نه چندان مهم را در معماری مدرن خلق کرد اما به عنوان کسی که اصول و جنبش “اکسپرسیونیسم” را وارد معماری کردحائزاهمیت است .

مندلسون در سال ۱۹۱۹ به خاطر ارائه اسکیسهای تصوری‌ خود در “گالری کاسیرر” شناخته شد. اولین اسکیسهای او از زبان “واگنر” و “آلبریخ” الهام گرفته اند . اسکیسهایی‌ که در طی جنگ و بلافاصله پس از آن طراحی شده اند نیرویی پرخاشگرانه و کاراکتر سمبولیک مبهمی دارند و به خوبی در قالب جنبش “اکسپرسیونیست معاصر” جای می گیرند.

در سال ۱۹۲۰ مندلسون اولین موقعیت عملی را برای بیان ایده های خود، با احداث “برج رصدخانه اینشتین” در “پوتسدام” پیدا می کند.این اثردرجهت واقعیت بخشیدن به یکی ازاین « بینشهای گذرا» به مستقیم ترین صورت ممکن به شمار می آید .

مندلسون در این بنا فرمی را در نظر دارد که دراولین جهش ، در یک توده مایع ثبت شود . مصالح مناسب طبیعتاً، بتون آرمه است که به علت قابلیت شکل پذیری خاص خود،دراین دوران وسیله ای برای آزادی از قید و بندهای زاویه قائمه وطبقات منطبق بر هم برای‌معماران به نظر می رسد.

ولی امکانات لازم برای اجرای قالبهای منحنی شکل و متداوم موجود ندارد و در نتیجه این برج با آجر ونمایی‌پوشیده از سیمان سفید ساخته می شود. البته شیشه های ساختمان به علت عدم دسترسی به فرآیند خم کردن شیشه به صورت صاف هستند. این اثر تا حد تصویری از یک مفهوم آبستره نزول می کند و همراه با “گوتهانوم” اثر دورناخ و چند اثر پوئلزیک ، کوششی در جهت اعمال مو به موی عناصر اکسپرسیونیستی در زمینه معماری سالهای پس از جنگ تلقی می شود.

معماران اکسپرسیونیست با تعمیم اشاره های پلاستیکی خود برای منظور خود از نوارهای تزیینی که بر عناصر نامشخص تاکید گذارده و نقاط شروع منحنیها را نشان می دهند استفاده می کنند .شیوه کار آنان مطمئن،مستقیم وظاهراً بدون تردید است و آثار آنان همواره با ترجیح فرمهایی‌ که در طرحهای نقاشان اکسپرسیونیست – با شاخصه احساسی بودن خطوط – موجود بود بیان شده اند.

طراوت بینش اولیه در ساختمان های به اتمام رسیده ، به طور کامل احساس می شود و بر شدت هر تصویر منتقل شده است .البته میان کارهای اکسپرسیونیستهاوافرادی مانند”تئو ون دوویسبورگ”که سبک “دستیل”را پایه گذاری کرد شباهت های خاصی دیده می شود که به علت شروع نگرشی نو در طراحی معماری و آغاز جنبش مدرن بود.

معماری اکسپرسیونیستی نیز همچون اشعار اکسپرسیونیستی ملهم از اثر فریدریش نیچه ، چنین گفت زرتشت بود که در ۸۵- ۱۸۸۳ نوشته شده و مملو از استعارات معمارانه است . نفی بورژواها) امتیازهایی که برای شهر نشینی قائل می شدند) ، نفی تاریخ و نفی وضعیت موجود و اعتقاد به اصالت فرد ، تقدس ادراکات حسی ، انتظار ظهور انسان جدید و بالاخره آفرینش و خلاقیت به عنوان تظاهر الهامات متعالی ، همه موضوعاتی بودند که مبانی فلسفی این جنبش را تشکیل می دادند .

معماری اکسپرسیونیستی از منابع بسیار گوناگون الهام گرفته است که به طور خلاصه می توان چنین بیان کرد:

معماری های بیگانه، همان طور که قبلاً , قرن نوزده ظهور کردند, طرحهایی که بر هنر نو(آرنوو) تأثیر گذاشته بودند، اکسپرسیونیستها را نیز به وجد آوردند.

طرحهای معماری مبتنی بر عقاید ماورایی، همراه با شکلهای انتزاعی مذهبی آن زمان، مورد توجه قرار گرفتند. اکسپرسیونیسم در مراحل اولیه مشتاق فرم های واضح و حجیم معماری اولیه مصر بود و بعدها متوجه بناهای آسیا و به ویژه معابد باستانی هند شد. در هر صورت هیچ نوع عناصر خاص ساختمانی اتخاذ نشد، بلکه نوعی کثرت همه جانبه ظهور کرد.

هنر نو یا آرنوو بیش از آن که منبع الهام باشد، ماده اولیه این جنبش بود. بسیاری از معماران اکسپرسیونیست اساس و اصول کار خود را مدیون جنبش هنر نو هستند و نیز برخی از معماران بنیادگرای هنر نو، به طور مثال آنتونی گائودی را می توان به طور خیلی موجه، یک اکسپرسیونیست شناخت.

بنابراین بین اکسپرسیونیسم و آرنوو حد و مرز قاطعی نمی توان قائل شد و در بسیاری موارد ظهور معماری اکسپرسیونیستی تأئید مؤکدی بود بر تداوم هنر نو.

این هر دو جنبش بر جنبه های سه بعدی و پیکره سازانه ساختمانها تأکید داشتند، در هر دو شیشه و رنگ نقش مهمی بازی می کردند و هدف هر دو رسیدن به وحدت در کارهای هنری بود.

در معماری اکسپرسیونیستی نیز همچون هنر نو، دو شاخه مشخص را می توان تمیز داد.

اکسپرسیونیسم در معماری از نوع گرایش های شخصی شمرده میشد که خیلی سریع به خاموشی گرایید. اکسپرسیونیسم معماری بسیار نزدیک به هنر نو بود که به پیشگامی ویکتورهورتا شکل گرفت، از معماران آن می توان از آنتونی گائودی نام برد.

آنتونی گائودی فراتز از هنر نو بود ، او خانه مسکونی کازامیلا را که ترکیب نئوگوتیک و نئوباروک بود طراحی کرد . مشهورترین اثر گائودی در بارسلون که این معمار مشهور ۱۵ سال آخر عمر خویش را بهتمامی صرف ساخت آن کرد، کلیسای معروف خاندان مقدس (Sagrada Familia) است که با مرگنابهنگام گائودی بر اثر تصادف در سال ۱۹۲۶ نیمه‌کاره باقی ماند.

معماری اینکلیسا که ساختمانش از سال ۱۸۸۳ آغاز شد کاملاً نو است و به معماری هیچ کلیسای دیگریشبیه نیست. گائودی به ساختمان این کلیسا عشق غریبی داشت، چنان که تخت‌خوابش را درکنار ساختمان آن قرار می داد و همان جا می‌خوابید.

ورودی این کلیسا به گفته گائودی «بایدآنقدر پهناور باشد که تمام بشریت بتوانند از آن بگذرند و به کلیسا درآیند».کل بنا مرکب از چهار برج بزرگ شبیه کله قند و یک پشتبند شمشیری مرکزی به شکلپل معلق و ستون‌هایی چون درخت و ورودی‌های سرپوشیده غار مانند است. کلیسای جامع«خاندان مقدس» امروزه نماد شهر بارسلون است و بنا بر آمار منتشره تنها در سال ۲۰۰۴بیش از ۲ میلیون بازدیدکننده از آن دیدن کرده‌اند.
از دیگر عمارت‌هایی کهگائودی در بارسلون و نواحی اطراف این شهر ساخته است می‌توان به پارک گوئل، پالاسیوبوئل، کاسا میلا، کاسا ویچنز و کاسا باتلو اشاره کرد که همگی به عنوان یادگارهایفرهنگی بی‌نظیر بشری، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند.

مفاهیم معماری اکسپرسیونیستی

جلوه‌گری و ماندگاری مکتب‌های معماری و سبک‌های فاخر معماری بخاطر تاثیر در فرهنگ جامعه است. از این نظرهرکدام از این سبک‌ها حداقل هرکدام دهه‌ها تاثیرگذاری خاصی را بر هنر و فرهنگ جامعه‌ای ولو کوچک اعمال کردهاند. معماری اکسپرسیونیستی با همه نوآوریها و گیراییهای خاص خود اما نیامده صدایش خاموش شد و همگان این مکتب را به فراموشی سپردند.این نوع معماری بسیار نزدیک به هنر نو بود که به پیشگامی ویکتورهورتا شکل گرفت، از معماران آن می توان از آنتونی گائودی نام برد.

به دیگر سخن معماری اکسپرسیونیست یک حرکت معمارانه بود که در شمال اروپا در دهه اول قرن بیستم به موازات هنر بصری و عملی اکسپرسیونیست پیشرفت کرد.عبارت “معماری اکسپرسیونیست برای اولین بار فعالیت‌های پیشرو (آوانگارد) هلندی و اتریشی چکسلواکی و دانمارکی را از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۴ توصیف می‌کند.

از نمونه‌های درخشان این معماری، که اسلوب‌های ساختمانی جسورانه‌ای را به نمایش می‌گذارد، اندرونی تالار سده در وروتسلاو (Wroclaw) ، لهستان (پیش‌تر برسلاوآ/ Breslau / آلمان) است که در 1910 – 1913 به دست ماکس برگ (Max Berg / 1948-1870) بنا گردید. هر چند نمای بنا ساده است و درخور توجه نیست، اما فضای گسترده‌ی اندرونی آن که بر اساس طرحی کم و بیش داوینچی وار به اجرا درآمده، با چهار شاه‌نشینی که از فضای گرد مرکزی منشعب شده‌اند، بسیار ابتکاری و نوین است. چهار تاق (چهارطاق) بزرگی که گنبد متکی بر لچکی‌ها روی آن‌ها استواراند، حتی در نقشه نیز پیچ و خم داشته و تاقبندی گنبد و نیم گنبدهای بالای شاه نشین تنها از تویزه تشکیل شده‌ است. از این رو نمای بیرونی از ردیف‌های بی پایان پنجره ها شکل یافته است. هم‌چنین جلوه‌ی زیبای روشنی و آزادی فضا به وضوح با بناهای نوآورانه‌ی گوارینو گوارینی -که با سنگ ساخته شده بودند- مرتبط بود. اجرای طرح تازه‌ی ماکس برگ تنها با ماده‌ای که برای ساختن آن منظور شده بود، یعنی بتون مسلح امکان پذیر بود. این در حالی بود که در اروپا از بتون مسلح به بهترین گونه بهره گرفته شده و در ایالات متحده نیز با اشتیاقی کم‌تر از آن استفاده می‌شد.

یکی دیگر از نقاط عطف معماری اکسپرسیونیستی برج آینشتاین در پوتسدام در حومه‌ی شهر برلین بود که در 920 – 1919 توسط اریک مندلسون (Erich Mendelsohn 1887-1953) بنا شد و اکنون ویران شده است. مندلسون در جنگ جهانی اول سرباز بود و در ساعت‌های طولانی و کسالت‌باری که در سنگر می‌گذراند با قلمی کوتاه و کُند در دفترچه‌های طراحی‌اش صدها طرح ساختمانی تخیلی رسم می‌کرد؛ یکی از آن‌ها طرحی بود که برای برج آینشتاین در سر پرورانده بود. او قصد داشت این بنا را با استفاده از بتن ریزی بسازد و شکل‌های سیال آن به وضوح به گونه‌ای طراحی شده بودند که به این شیوه ساخته شوند. اما به دلایل فنی برج آینشتاین با آجر ساخته و گچ اندود شد. همه‌ی شکل‌های ساختمان از جمله ورودی، دیوارها، پنجره‌ها و گنبد به نرمی و با جلوه‌ای پُر حالت به یکدیگر پیوسته‌اند و همانند کاسا میلا (کازا میلا) ساخته‌ی گائودی، همه‌ی خطوط راست جز وادارهای پنجره‌ها و تیرهای سردر را پوشاندهاند.

کلیسای ساگرادا فامیلیا بارسلون- گائودی

گائودی در سال ۱۸۸۳ مامور بازسازی و طراحی کلیسای ساگرادا فامیلیا (sagrada Familia) در شهر بارسلونا شد . پروژه ای که خود او زمان اتمام آن را ۲۰۰ سال تخمین زده بود . طرح اولیه کلیسا متعلق به فرانسسک ده پاولا بیار ای لوثانو (Francesc de Paula Villar I Lozano) بود. گائودی تا حدودی طرح اولیه کلیسا را مورد بازبینی قرار داد و سعی نمود با استفاده از برج های قائم بر ساختار عمودی بنا تاکید نماید. او پلانی عریض به شکل صلیب رومی را نیز به همراه شبستان و چهار راهروی جانبی طراحی نمود و نمایی سه وجهی برای بنا در نظر گرفت. بالای هر یک از این وجوه چهار برج ناقوس عظیم با پله های مارپیچ در داخل آن وجود دارد.

فضای حاصل از برخورد شبستان و بازوها با سقفی بزرگ پوشیده شده که در بالای آن برجی عظیم و نورگیری تعبیه شده است که در قسمت فوقانی آن یک برج دیده بانی بلند و صلیبی با چهار بازوی برابر در ۱۷۰ متری سطح زمین به چشم می خورد. برج ناقوس بالای محراب نماد مادر مسیح است و با تاجی از دوازده ستاره تزئین شده است به طور کلی ۱۸ برج برای بنا در نظر گرفته شده بود که تاکنون تنها ۸ مورد آن ساخته شده است.

برج اینشتاین- مندلسون

از مهم ترین معماران اکسپرسیونیسم در آلمان می توان از اریش مندلسون (Erich Mendelsohn) نام برد. مندلزون در طرح برج آینشتاین (Einstein Tower) در پوتسدام (Potsdam) وفاداری خود را به جنبش اکسپرسیونیسم به اثبات رساند. برج آینشتاین از معروف ترین پروژه های اجرا شده این جنبش بود که بین سالهای ۱۹۲۰و ۱۹۲۱ (تخریب شده) ساخته شد . این ساختمان هر چند که به روش سازه آجری به اجرا درآمد، اما به لحاظ فرم ساختمانی بتن آرمه به نظر می رسید. بتن فقط به صورت لایه ای نازک و عمدتاً برای ایجاد لبه های گرد و نرم بر روی نمای بیرونی برج به کار رفته بود . آن چه که منزلزون در طرح اوّلیه بنا مدّ نظر داشت این بود که ساختمان برج، باریک تر از وضع موجود آن طراحی شود ولی بنا به ملاحظات عملکردی ساختمان، طرح با تجدید نظر کامل به صورت عریض ترطراحی شد.

گوثه آنوم- رودلف اشتاینر

مقارن با برج آینشتاین، ساختمان گوته آنوم (Goetheanum) در دورناخ (Dornach) سوئیس توسط رودلف اشتاینر (Rudolf Steiner) طراحی و ساخته شد . او به معماری به عنوان وسیله ای برای بیان قوانین موزون طبیعت در فضا می نگریست و در صدد بازآفرینی فرم‌هایی بود که در دنیای واقعی می توان یافت .

فرم ساختمان سیالیت خاصی دارد و نور در فضای داخلی آن به وجه بسیار موثری تقدیس شده است. فرم پیچیده ی نمای بتنی ساختمان امکان بازی شگفت انگیز نور و سایه را پدید آورده است. عناصر و مفاهیم زیبایی شناسانه درون بنا را می توان متاثر از اندیشه های گوته و معماری گوتیک دانست.

طرح های فردریک کیسلر (Frederick Kiesler)در بین معماران اکسپرسیونیسم جایگاهی خاص دارند. یکی از مهم ترین طرح های او خانه بی انتها (Endless House) است .

کلیّت حجم خانه سیالیت خاصی را القا می کرد و به دو بخش تقسیم می شد که به وسیله یک سکو با هم در ارتباط بودند. حجم خانه از حلقه های متقاطع سفید رنگی که با راه های عریض به هم اتصال داشتند و دایره وار به طرف بالا و پایین در امتداد هم قرار گرفته بودند، تشکیل می شد.

ترمینال TWA. اروسارینن

از معماران مهمّی که توانستند بعد از جنگ جهانی دوّم کارهای ارزنده ای از خود به یادگار بگذارند می توان به ارو سارینن (Eero Saarinen) یورن اوتزن (Jorn Utzon) و سانتیاگو کالاتراوا (Santiago Calatrava) اشاره نمود. ساختمان ترمینال خطوط هوایی شرکت تی. دبلیو. ای. (TWA) در فرودگاه بین المللی جان اف. کندی (نیویورک) که بین سال های ۱۹۵۶ و ۱۹۶۲ ساخته شد یکی از کارهای موفق ارو سارینن است. حجم تندیس گون فرودگاه یادآور پرنده ای پرگشوده برای پرواز است. از طرفی نیز فرم ساختمان متناسب با عملکردهای آن طراحی شده است. فرم دیوار های ورودی ساختمان فرودگاه به شکل مقعّر است و این خود مراجعین پیاده را به محل در ورودی راهنمایی می کند. در داخل ساختمان مراجعین با بالارفتن از چند پله وارد سالن بزرگ انتظار می شوند که از همه طرف می توانند فعالیت های در حال انجام بر روی باندهای پرواز را ببینند.

آپرای سیدنی- یرن اتزن

طرح ساختمان اپرا در سیدنی (Sydney) استرالیا یکی از کارهای ماندگار یورن اوتزن است که بین سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۷۳ طراحی و ساخته شد. این طرح از بسیاری جهات با ارزش و قابل بررسی است. پوشش های قطاعی سفید رنگ سقف اپرا در واقع قطعاتی از یک کره هستند که به برخی از دلایل در این فرم جای گرفته اند: از آنجا که شعاع تمامی پوشش های قطاعی مذکور یکی است و یا به عبارت دیگر فاصله تمام سطح پوسته ها از یک مرکز مجازی مساوی است، لذا می توان تمامی قطعات را به صورت پیش ساخته تهیه نمود و دیگر نیازی به قالب بندی بسیار گرانقیمت در محل اجرا نیست. در قسمت داخل، فضایی که به صورتی شکل پذیر طرّاحی شده است با سقف های آکوستیک ساخته شده از تخته چند لایی و بازی نور و حرکت ملهم از معماری گوتیک همراه است.

طرح ایستگاه قطار سریع السّیر

بعد از آنتونی گائودی هیچ معمار اسپانیایی به اندازه سانتیاگو کالاتراوا معماری را به هنر و مهندسی نزدیک نساخته است. او معماری با دیدگاههای مهندسی است که به دنبال خلق الفبای جدیدی از فرم و حرکت و پویایی در معماری است. از مهم ترین پروژه های او می توان به طرح ایستگاه قطار سریع السّیر موسوم به تِ.ژِ.وِ (TGV:Train a grande vitesse) لیون – ساتولاس/ (Lyon –Satolas) (1989-94) در فرانسه و برج ترنینگ تورسو (Turning Torso) (2004-1999) در سوئد اشاره نمود . طرح ایستگاه تِ.ژِ.وِ (TGV ). طرح این ایستگاه نوعی پرنده یا ماهی را در ذهن مجسم می سازد. این ساختمان به منظور اتصال شبکه قطار سریع‌السیر به فرودگاه لیون در ساتولا طراح شد و یادآور زبان معماری تندیس گون کالاتراوا است. تالار اصلی ایستگاه دارای سقفی با وزن ۱۳۰۰ تن در ابعاد ۱۰۰×۱۲۰ متر و ارتفاع ۴۰ متر و دهانه ۵۳ متری است. ساختمان آن شامل شش خط راه آهن و دو محوطه بتنی مخصوص قطارهای سریع السیر و بدون توقف است.

 

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی