بروتالیسم یا بروتالیست یا زبره کاری (Brutalist Architecture) یکی از سبک های معماری مدرن، است که از دهه 50 میلادی، وارد و تا دهه 70 میلادی ادامه داشت. معماری بروتال سعی بر ان دارد، تا ساختمان را با متریال بتن و بدون هیچ گونه روکشی و اصطلاحا لخت و عریان، نمایان سازد. در ادامه به تحلیل سبک بروتال و همچنین معرفی مصادیق این سبک در ایران و خارج خواهیم پرداخت.
معماری بروتالیسم سبکی به یاد ماندنی در معماری است که ساختمانهای آن، در میان جمعیت خودنمایی کرده، برای همیشه چشماندازهای شهر را تغییر داده و از دور نمایان هستند.
بروتالیست، یک سبک جسورانه است که افراد نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند؛ یا طرفدار این سبک هستند و یا مخالف آن. در راستای سلسله مقالات بررسی سبکهای معماری به زبان ساده، در این مقاله قصد داریم تا به بررسی سبک معماری بروتالیسم بپردازیم و با هم مروری اجمالی خواهیم داشت بر ویژگیهای بارز این سبک. بهتر است در ابتدا با تاریخچه این سبک از معماری آشنا شویم و سپس عناصر اصلی این سبک را بشناسیم.
بروتالیست سبکی از معماری است که در آن ساختمانها با بتن بکر و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی و به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا میشوند. اصطلاح (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و انگلستان برای توصیف این شیوه بکار رفت.
نخستین بار در سال ۱۹۵۳ میلادی، توسط پیتر و آلیسون اسمیتسون، مورد استفاده قرار گرفت. این زوج علاقهمند به نمایش خام مصالح بودند.این اصطلاح ریشه در واژهٔ فرانسوی بتون بروت به معنای «سیمان خام» دارد، عبارتی که توسط لوکوربوزیه برای تشریح متد استفاده خاصش از سیمان استفاده میشد، متدی که توسط آن بسیاری از بناهای پس از جنگ جهانی دومش را ساخت. این اصطلاح پس از این که توسط رینر بنهام، منتقد معماری در عنوان کتابش: “معماری بروتالیست نوین: اخلاقیات یا زیباییشناسی؟” در سال ۱۹۶۶ میلادی به کار گرفته شد، رواج بسیاری پیدا کرد، مضمون کتاب توصیف برخی دیدگاههای معمارانه بود که اخیراً در اروپا رایج شده بود.
ریشه اصلی پیدایش فلسفه و سبک معماری بروتالیسم را میتوان در حوادث پس از جنگ جهانی دوم جستجو کرد؛ چراکه به سبب سالها جنگ تمام عیار، اقتصاد اروپا به کلی فلج شده بود و امکان استفاده از مصالح معمول ناممکن مینمود. بنابرین تمامی معماران به دنبال مصالحی ارزان برای جایگزینی با فلز بودند که در نهایت جستجوهایشان به بتن ختم شد.
فلسفه بروتالیسم پیدایش خود را مدیون بتن و استفاده از آن در سطوح گسترده است. لیکن در این سبک هیچ محدودیتی برای استفاده از متریالهایی نظیر چوب، آجر، شیشه، فولاد و سنگهای تراش نخورده به شکل خام آنها نیز وجود ندارد. البته سبک معماری بروتالیسم با ویژگیهای همچون طراحی چهارگوشه و قالببندی نمایان نیز شناخته میشود. با این حال مهمترین نکته در سبک معماری بروتالیسم در تفاوت آن با سایر سبکهای معمول نهفته است؛ چراکه تمامی سبکهای رایج دیگری نظیر سبک معماری دیکانستراکشن و یا سبک معماری فولدینگ به واسطه حجم خاص خود اهمیت پیدا میکنند. در حالیکه سبک معماری بروتالیسم، مبتنی بر مصالح به کار رفته در آن است.
معماری بروتالیسم در ایران قدمتی به اندازه انواع اروپایی آن دارد و طراحی سردر دانشگاه تهران توسط هوشنگ سیحون در دوران محمدرضا شاه پهلوی را میتوان نخستین نمونه از کاربرد سبک معماری بروتالیسم در ایران دانست. به دنبال آن، سبک معماری بروتالیسم، این بار در ساخت دانشگاه بینالملی شیراز به کار گرفته شد. این دانشگاه که طراحی آن به عهده “مینورو یاماساکی” بود از جمله آثار شاخص معماری بروتالیسم در ایران به شمار میرود.شهرک اکباتان تهران را میتوان برجستهترین نمونه موردی سبک بروتالیسم در ایران دانست. ساخت این شهرک که طراحی آن به عهده “جردن گروزن” از “شرکت ساختمانی استارت Starret بود در سال ۱۳۴۵ خورشیدی کلید خورد و در نهایت ۱۰ سال پس از آن پایان یافت. شهرک اکباتان به عنوان یکی از مدرنترین شهرکهای مسکونی در ایران، نمونه موفقی از به کارگیری سبک معماری بروتالیسم به شمار میرود که ایده اصلی خود را از نظریه لوکوربوزیه مبنی بر انبوهسازی وامدار است.
بروتالیست چگونه شکل گرفت؟
بروتالیسم برخاسته از جنبش مدرنیستی، واکنشی در برابر نوستالژی معماری در دهه 1940 است. اصطلاح «بروتالیسم جدید» که از عبارت سوئدی nybrutalism گرفته شده است، برای اولین بار توسط معماران بریتانیایی آلیسون و پیتر اسمیتسون برای رویکرد پیشگامانه آنها در طراحی استفاده شد. این سبک در مقالهای در سال 1955 توسط منتقد معماری، رینر بانهام، رایج شد، که همچنین این جنبش را با عبارات فرانسوی béton brut (“بتن خام”) و art brut (“هنر خام”) مرتبط کرد. این سبک که توسط معمارانی مانند اسمیتسون ها، ارنو گلدفینگر متولد مجارستان، و شرکت بریتانیایی چمبرلین، پاول و بون توسعه داده شد، تا حدی تحت تأثیر کارهای مدرنیستی معماران دیگری مانند لوکوربوزیه، لوئیکان استونیایی-آمریکایی، میس ون در روهه آلمانی-آمریکایی و آلوار آلتو فنلاندی قرار گرفت.
خصوصیات معماری بروتالیسم
در این سبک، بتن نمادی بارز دارد، و در اغلب ساختمان های این سبک، بتن به صورت نمایان ظاهر شده است. گاهی حتی اثر بافت قالبهای چوبی، که در بتن میماند را همانگونه رها میکنند تا بدین گونه، عوامل شکل دهنده نیز تاثیر خود را بر نما بگذارند. علاوه بر نمایش بتن در سبک بروتال ، اجسام و سازه ساختمان، خصوصا تیرها و ستون ها به صورت اغراق آمیز همانند یک قلعه مدرن نمایش داده میشوند.
دلایل از بین رفتن تدریجی سبک بروتالیسم
سبک بروتالیسم در دهه ۱۹۸۰ به تدریج از میان رفت، چرا که بهطور فزایندهای سرد، بیزارکننده و نامناسب برای انسانها قلمداد میشد. پس از آن مشخص شد که بتن با وجود ظاهر پایدار خود، با گذر زمان از داخل خراب شده و در معرض آسیب ناشی از رطوبت قرار میگیرد و همین امر نگهداری آن را دشوار میکند.
در این دهه، ساختمانهای بروتالیست مورد بیتوجهی قرار گرفته و با نقاشیهای دیواری که نمادی از فروپاشی شهری به حساب میآید، پوشیده شدند. از طرفی، استقبال از معماری بروتالیسم در اتحاد جماهیر شوروی بدان معنا بود که این سبک از ارتباط با استبداد نیز رنج میبرد.
طرفداران و مخالفان سبک بروتالیسم
در سالهای اخیر، سبک بروتالیسم دو دستگی بزرگی را در بین افراد ایجاد کرد؛ یک دسته افرادی هستند که معتقدند که ساختمانهایی با سبک معماری بروتالیست بدمنظر بوده و باید تخریب شوند و دسته دوم که شاهکارهای معماری این بناهای قدیمی، اما نه تاریخی را شایسته حفظ و نگهداری میدانند.
بازسازی ساختمانهای بروتالیست بهدلیل سنگین بودن سازههای بتونی آنها، امری دشوار است. البته یکی از نمونههای موفق، مرکز ملی رقص( Centre national de la danse (CND, or National Dance Center در خارج از شهر پاریس است که پس از بازسازی در سال 2003 افتتاح شد.
حتی تخریب ساختمانهای بروتالیست هم نیز دشوار است و همین بحث در مورد نجات یا عدم نجات این آثار سنگین را پیچیدهتر میکند.
در حالی که معماری امروزی به سبک پست مدرنیسم دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ و سبکهای معاصر امروزی انتقال یافته، بخشی از آن به این خاطر است که همه چیز به روش یا مد قبلی باز میگردد. به لطف کتابها و کشف مجدد بروتالیسم توسط نسل جدید در دنیای اینترنت، این سبک فرصتی یافته تا تأثیر خود را در طراحی داخلی محصولات، مبلمان، اشیا و حتی وبسایتهای بروتالیست نشان دهد.
عناصر اصلی معماری بروتالیسم
در اینجا با برخی از عناصر اصلی و مشخصههای سبک معماری بروتالیسم آشنا خواهیم شد:
- استفاده از بتنهای نمای خام (و گاهی آجر) در نمای ساختمان
- ظاهر بلوکی و سنگین
- تک رنگ بودن
- سطوح زبر و ناهموار
- عدم وجود تزیینات
- استفاده از متریالهای مدرن مانند استیل، شیشه، سنگ و گابیون (تورسنگ)
- عناصر مدولار
- پنجرههای کوچک
- خطوط ساده و گرافیکی
- ایجاد احساس کارآمدی و سودمندی
حقایق جالب درباره معماری بروتالیسم
در این میان جالب است که به حقایقی جالب درباره معماری بروتالیسم اشاره کنیم:
- برج Trellick لندن که توسط انرو گلدفینگر (Erno Goldfinger) طراحی شده، یک واحد مسکونی 31 طبقه به سبک بروتالیست است. این ساختمان در سال 1972 تکمیل شده و از بناهای مشهور لندن به شمار میآید. گلدفینگر یکی از معماران مدرنیست بود که پس از ویرانگریهای جنگ جهانی دوم از او خواسته شد تا مناطق مسکونی شهر لندن را بازسازی کند، اما همه طرفدار کارهای او نیستند. یان فلمینگ (Ian Flemming)، نویسنده جیمز باند، چنان از آثار گلدفینگر متنفر بود که نام دشمن اصلی باند را به نام این معمار گذاشت.
- ساختمانهای بروتالیست مکانهای محبوب فیلمها و سریالهای تلویزیونی برای نشان دادن دیستوپیا (ویران شهرها) هستند.
- بروتالیسم شاخهای از مدرنیسم است.
آثار و معماران مشهور سبک بروتالیسم
لوکوربوزیه:
از بنیان گذاران و مشهورترین معماران این سبک می توان از لوکوربوزیه نام برد.
علاوه بر لوکوربوزیه، یک زن و شوهر انگلیسی به نام های آلیسون و پیتر اسمیتسون در پدید امدن سبک بروتال سهیم بودند.
اولین نمونه ساختمان های این سبک را می توان در کارهای لوکوربوزیه مشاهده کرد؛ ساختمان یونیت دی هبیتیشن در فرانسه ، ساختمان میل انرز اسوسییشن در احمداباد هند ، ساختمان سکرتریت در چندیگار هند و ساختمان سانت ماری دی لاتورت در فرانسه ، از جمله طرح های هنرمندانه لوکوربوزیه و ساختمان های شاخص این سبک محسوب می شوند.
آلیس و پیتر اسمیتسون:
این دو، یک زن و شوهر معمار و انگیسی تبار بودند که در پدید اوردن این سبک سهیم بودند. مدرسه هانزتنتن در نورفولک انگلستان، ساختمان اکونومیست و مجموعه باغ رابین هود هر دو در لندن، جزو بناهای این دو معمار به سبک بروتالیسم است.
پل رودولف:
از دیگر معماران مشهور این سبک، پل رودولف می باشد. طرح او برای دانشکده معماری و هنر دانشگاه ییل در آمریکا، یکی از بهترین نمونه های معماری بروتالیسم می باشد. در این ساختمان نمای نمایان بتن، شیار داده شده تا زبری ان وضوح بیشتری داشته باشد. همچنین تیر ها و ستون ها به شکل اغراق امیز بر روی احجام مکعب شکل این بنا ظاهر شده است.
جیمز استرلینگ و دنیس لسدون:
طرح جیمز استرلینگ برای دانشکده مهندسی دانشگاه لینچستر در انگلستان و طرح دنیس لسدون برای تئاتر ملی سلطنتی در لندن، نیز از بناهای شاخص این سبک محسوب می شوند. در تئاتر ملی و سلطنتی، در سمت مقابل پارلمان انگلستان و در مجاور رودخانه تایمز، سطح بتن در بخش عمده ای از سطوح خارج و داخل ساختمان نمایان است.
بروتالیسم در ایران
از جمله ساختمان های اجرا شده به این سبک در ایران، می توان از ساختمان کتابخانه و خوابگاه های دانشگاه شیراز، ساختمان اداری و خوابگاه دانشکده فنی و مهندسی انقلاب تهران، انجمن فرهنگی ایران و امریکا ( کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ) در تهران و رستوران پیک نیک در کنار مقبره فردوسی در توس نام برد.
انتقادات وارد بر معماری بروتالیست و نحوه برخورد با آنها
معماری بروتالیست منتقدان سرسختی دارد، از جمله چارلز، پرنس ولز. سخنرانیها و نوشتههایش همیشه انتقادات سختی بر معماری عریان وارد داشتهاند، و بسیاری از بناها را تنها تودهای از سیمان خواندهاند. بیشتر انتقادات به خاطر طراحی بنا نیست، بلکه بیشتر به خاطر نمای سیمانی آنها است، به این دلیل که سیمان در هوای مرطوب و در اقلیم ابری اقیانوسی به ویژه در شمال غربی اروپا دوام چندانی ندارد و به سرعت ظاهر خود را از دست میدهد. در این آب و هوا سیمان با لکههای آب یا حتی گاهی خزه و گلسنگ ورقه ورقه میشود و باعث زنگ زدگی آرماتورها میشود. در دانشگاه اورگان، اعتراض و تنفر دانشجویان نسبت به معماری دانشگاه به استخدام کریستوفر الکساندر و آغاز پژوهش اورگان در اواخر دهه ۷۰ انجامید.
در سالهای اخیر، برخی از این بناهای رسیدگی نشده تخریب یا بازسازی یا با ساختمانهای جدید جایگزین شدهاند. علیرغم موفقیت برخی از این آثار همچنان روند تخریب آنها ادامه دارد.
تئودور دالریمپل، نویسنده بریتانیایی، فیزیکدان و مفسر سیاسی برای روزنامه سیتی ژورنال در مقالهای نوشت که معماری بروتالیست محصول فلسفه توتالیتاریانیسم اروپایی و دارای نقص اخلاقی، روحانی و عقلانی است. او ساختمانها را سنگدل، غیرانسانی، مهیب و غول پیکر خواند. از نظر او بتون آرمه با گذر زمان زشت، خرد و پوسیده میشود و لک برمیدارد و همین باعث میشود که نسبت به سبکهای دیگر معماری ارجحیت نداشته باشد.
ماتیو اگلسیاس، مفسر مجله ثینک پروگرس، معتقد است که بنایی مثل ساختمان شهرداری در بوستون باعث شده که آن ناحیه روح خوشایند و مثبت خود را از دست بدهد.